خواهر شوهرمی گربه همینجور داشتن همیشه عادت داشت میومد درخونه اینا خیلی بدش میومد بچه هاش صبح تا شب دست بهش میزدن چند دفه زنگ زدن اتش نشانی اومد بردشون
ی بار ک دیدن فایده نداره و برمیگردن با شوهرش گربه رو بردن تو یه بیابونی کفاصلش با شهر یه ساعته رها کردن اومدن هفته بعد باز دیدن گربهه جلو در خونشونه دیگه شاخشون دراومده بود😢 اینم عکسش