ما یه دوستی داریم واقعا تو خونش غذا خوردن کار سختیه اصلا انگار نه انگار ادم داره نگاهش میکنه جلوی چشمات غذاشو تو قابلمه هم میزنه بعد مزه میکنه قاشقو لیس میزنه نمک اضافه میکنه بعد همون قاشقو دوباره میکنه تو غذا و دوباره تا حلقش میکنه تو دهنش بعد قاشقو میذاره کنار گاز که دوباره با همون هم بزنه
یه دستمال داره دیدم کشید رو کانتر بعد بچش ابو ریخت رو سرامیک اینم با همون دستمال که دستش بود سرامیکو کشید بعد لیوان از تو کابینت دراورد مثلا شست که خاکی نباشه که بگه تمیزم بعد با همون دستماله لیواناشو خشک کرد اورد سره میز
چقدر سخته اینجور جاها غذا خوردن
اعصابم خرد شد واقعا