از همه ممالماتش اسكرين شات گرفتم ولي همه رو پاك كرد
واسه فردا قرار گزاشته بودن كه برن بيرون
واي چه حرفهايي و چه عكسايي ديدم
دارم آتيش ميگيرم
خودم به درك ولي موندم با ميركا چيكار كنم
دلم خونه
اصلا فكرش رو نميكردم
بنظرتون چيكار كنم؟!؟! ميگه هركاري بگي ميكنم فقط نرو
ميترسه خانوادش بفهمن اخه اونا بفهمن داغونش ميكنن
مخصوصا حالا كه باردارم
نرو شهرستان
هم براي حال خودت و ميركا خطرناكه هم رانندگي تو اون اوضاع و دعواي احتمالي بين تون و عصبانيت باعث يه عمر پشيموني ميشه
اگر ميتوني يه بهونه اي بيار مامانت بياد تهران پيشت بمونه و مراقب حال و اوضاعت باشه چيزي هم بهش نگو
از كار شوهرت به كسي نگو كه قبح ش ميريزه و ديگه نميشه كاري كرد
اگر ملك و املاكي داره سعي كن با چرب زبوني ازش بگيري كه دستت خالي نباشه كه فردا روز كاسه ي چه كنم چه كنم دستت بگيري
سعي كن با سياست رفتار كني نه تو عصبانيت
زايمانت هم برو بهترين بيمارستان خصوصي انجام بده مجبور شه پولش رو بده
وقتي چيزي به نامت زد اونوقت تعهدنامه اي چيزي ازش بگير كه اگر خطايي دوباره ازش سر زد حق طلاق داشته باشي
ولي از الان چيزي در اين باره نگو كه امكان داره چيزي بهت نده
چون با توجه به سابقه ش امكان داره چند وقت ديگه دوباره تكرار شه (البته اين امكان هم هست كه پشيمون شه)
اينارو ميگم براي روز مبادا
داغونم
واقعا نميدونم بايد چيكار كنم
حالم بده.
هر لحظه حرف هاشون مياد تو ذهنم ميميرم
ازش پرسيد فردا لباس زير چي ميپوشي
دختره كلي عكس ناجور از خودش فرستاده بود
شوهرم خودش ميگه هرچي دارم ميزنم به نامت ولي نرو
ميترسم نرم و پر رو تر بشه
توروخدا برام دعا كنين
دارم دق ميكنم
خدا چرا منو امتحان ميكنه
نميدونم چيكار كنم
دلم ميخواد بميرم
اگر نگراني مادرم نبود تا الان خودكشي كرده بودم من
ميفهمم حالت رو عزيزم
ولي محكم باش تا سر فرصت حالش رو بگيري
الان فقط به فكر خودت و بچه ت باش كه هيچي به اندازه سلامتي خودت و ميركا ارزش نداره
از سر عصبانيت تصميم نگير
از طرفي هم بري الان شمال هم خطرات راه هست هم بيمارستانهاي اونجا رو نميشناسي ، اگر هم خدايي نكرده كارت به اورژانس و يا حتي خود سزارين برسه امضاي شوهرت رو تو رضايتنامه ميخوان ، نميتوني تنها باشي
قهر هم كني بري بستر رو براي شوهرت و اون دختره باز ميكني
ديگه خيلي راحت ميارتش خونه
پاشو يه دوش بگير يه كم ريلكس تر بشي بعدش فكر كن تا ذره ذره حالش رو بگيري و بچزونيش
اوني كه بايد بره اونه نه تو و بچه ت
براي همين ميگم خونه رو به نامت كنه
اون بايد حذف شه نه تو كه تازه راه رو براش هموارتر كني
ولي ميدونم هيچ وقت زندگيمون عين قبل نميشه
١٠٠ بار پرسيدم چي كم گذاشتم گفته تو همه چيزت عاليه هيچي كم نداشتم حماقت كردم
گفته اصلا غروب بيا باهم ميريم پيش دختره
ميگه رابطه نداشتيم
ميگه امروز هم ميخواسته ببره برا جايي بهش كار معرفي كنه
ميگه شايد بعدا به رابطه ميكشيد ولي حالا كه نكشيده تو ببخش
كلا گوشي رو ميزارم در اختيار تو
تا ساك ميركا رو جمع كردم داشت دق ميكرد
خيلي عصباني شده بود
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
