اگه تاپیک قبلیامو خونده باشین قضیه طلاهامو میفهمین که فروختم و پولشو به پدرشوهرم قرض دادیم
حالا بعد7ماه اومده پولمونو پس بده
داستان از اونجایی شروع میشه که همین نیم ساعت پیش مادرشوهرم اومد درخونه و گف شماره حساب بدین پولتونو بریزم به حسابتون ما کلا9میلیون بهشون قرض دادیم که 5میلیونش پول طلاهای منه 3میلیونش کادوهاییه که موقع به دنیا اومدن پسرم جمع کرده بودیم یه میلیونشم برای شوهرمه
منم گفتم پوله امیرعلی رو یه حساب بازکنین بریزین به حسابه خودش
که شوهرم مثه سگ وحشی شد دفترچه قدیم پسرمو پاره کرد و یه حرفای چرکینی بهم زد که الان براتون میگم خیلی دلم شکست و با زور جلوی گریه مو نگه داشتم😢