کلا همسرم ریلکسه.مثلا همین خواهرش با من سرده رفتارش.میگم خوب من عروسیشون نیام تو میری؟میگه خوب تو دوست داشتی بیا نداشتی نیا.اصلا اجباری نیست که.بهم میگه اینقد خودتو اذیت نکن بخاطر این چیزا.یعنی چشمام چهار تا میشه وقتی ریلکسیشو میبینم.
راستش عزیزم خیلی شوهر فهمیده و با درکی داری..اذیتت نمی کنه و تحت فشار واسه کاری که شاید دوست نداشته باشی نمی ذاره و می گه راحت باش...قدرشو بدون یک خونه هم که مهم نیست این قدر به رخش بکشی...شاید یک روز اون خیلی پیشرفت کنه و بذار ازت محبت و طبع بلند ببینه که اون موقع به پات بریزه...دختر خوب برو پیش یک مشاور بنظر من داری زندگی خودت تلخ می کنی...
راستش عزیزم خیلی شوهر فهمیده و با درکی داری..اذیتت نمی کنه و تحت فشار واسه کاری که شاید دوست نداشته باشی نمی ذاره و می گه راحت باش...قدرشو بدون یک خونه هم که مهم نیست این قدر به رخش بکشی...شاید یک روز اون خیلی پیشرفت کنه و بذار ازت محبت و طبع بلند ببینه که اون موقع به پات بریزه...دختر خوب برو پیش یک مشاور بنظر من داری زندگی خودت تلخ می کنی...
هیچ مردی خانواده اش را کنار نمی ذاره طرز فکرت اشتباه هست و همین باعث دلسردی شوهرت می شه..توی عالم زن و شوهری من و تو نباید باشه ..شما کاری کردی واسه زندگیت و شوهرت بوده چه دلیلی داره از مهر پدر و مادرش چشم بپوشه..بازم می گم دختر خوب زندگی قشنگت خراب نکن شاید یک روز برگردی و بگی چه اشتباهش کردم ولی دیر باشه و پایه های دلسردی را ریخته باشی و دیگه دیر باشه..دختر پولدار هم که فقط دنبال یک شوهر اروم و خوبه کم نیست.....
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
پدر شوهر منم کمک نمیکنه اما مامانم اینا یخچال ما رو پر میکنن منم دیدم شوشو چون نمیتونست بگه پدرو مادر اون کم میزارن کار پدر مادر منو نادیده میگرفت منم دیدم اینجوری حرص میخورم دیگه نمیزارم مامانم اینا بهمون چیزی بدن میگم بزار یه مدت که خودش تو خرج افتاد هم قدر پدر منو میدونه هم دستشو جلو باباش دراز میکنه
می فهممت عزیزم ولی به نظر من وقتی کسی خانوادشو به راحتی ول کنه تو رو که راحت تر ول می کنه عزیزم
ستاره آرزوها جون نمیدونم چی بگم.مثل اینکه همتون حق رو به همسرم میدین.خوب وقتی من میرم شهرشون زیاد با من گرم نیستن.به همسرم که میگم میگه خوب تو هم محل نده بهشون.میگم خوب من غریبم اونجا،پس با کی صحبت کنم،میگه خوب با من باش.یعنی کلا این رفتارا براش عجیب نیست.میگه تو توقع نداشته باش همه مثل تو رفتار کنن.
مثلا من دلم میخواد جلوم به پدرش زنگ بزنه و بهشون بگه که چرا حمایت مالیش نمیکنن.ولی همسرم میگه فکر کن اینها اصلا نیستن.
مثلا من دلم میخواد جلوم به پدرش زنگ بزنه و بهشون بگه که چرا حمایت مالیش نمیکنن.ولی همسرم میگه فکر کن اینها اصلا نیستن.
گاهی آدم یه قرارداد یه طرفه می نویسه و امضاش می کنه بعد انتظار داره طرف مقابل اجراش کنه مگه بهش گفتی پول رو به پاش میرزی که خانوادشو ول کنه؟
مهدیه جون سعی کن یه کم بهش فشار بیاری تا قدر عافیتو بدونه من اگه جای تو بودم یه چیزیو بهونه میکردم الکی میگفتم بابا خونه رو لازم داره یه کم استرس بگیره
بعدشم خودمو میسپارم به شوشو که خودت برو دنبال خونه من نمیتونم
بعدشم خودمو میسپارم به شوشو که خودت برو دنبال خونه من نمیتونم
خاله ریزه جون کار من از این چیزا گذشته...8 سال پیش یه حماقتی کردیم گفتیم بیا آپارتمان پدرم که خالیه ما بشینیم،40 تومن هم که پدرم داده بود دو دستی تقدیمش کردم،البته خوب نصف پوله یه زمین خریدیم که بدرد نمیخوره و نصف دیگش هم یه نفر خورد توی دادگاه پرونده داریم.
عزیزم اینجا نه دادگاهه و نه قاضی نشسته مقصر پیدا کنه تو هم حق داری که ناراحت باشی اومدی درد دل کنی ما هم درد دلت رو گوش می دیم ولی خوب هر کسی نظر خودش رو هم داره میگه
مهدیه جون آدم وقتی تو زندگی زناشویی یک کاری میکنه دیگه منت نباید بزاره.اصولا بین زن و شوهر منو تو نباید باشه.ما باید باشه
آخه همسرم میدونه که پدرم پول لازم نداره،وضعیت مالی پدرم خوبه.نمیتونم بهونه بیارم.از این میسوزم که میگه از اینکه پدر مادرم کمکم نکردن ناراحت نیستم.بجای اینکه 4 تا فحش بارشون کنه تازه میگه کار بدی نکردن.
لطف امروز وظیفه فرداست
چرا گذشته؟بگو سال دیگه نمیتونیم اینجا باشیم یه فکری واسه سال بعد بکن
من هروقت مامانم اینا بهمون کمک میکردن حس میکردم زن گرفتم شوهر نکردم
سعی کن شوهرت حمایتت کنه چون اون مرده.مثل یه زن به شوهرت تکیه کن و بهش تلقین کن که زندگیتون دست اونه و باید اون زندگیو پیش ببره.تو زن زندگی باش و بزار اون مرد زندگی باشه
چرا گذشته؟بگو سال دیگه نمیتونیم اینجا باشیم یه فکری واسه سال بعد بکن
من هروقت مامانم اینا بهمون کمک میکردن حس میکردم زن گرفتم شوهر نکردم
سعی کن شوهرت حمایتت کنه چون اون مرده.مثل یه زن به شوهرت تکیه کن و بهش تلقین کن که زندگیتون دست اونه و باید اون زندگیو پیش ببره.تو زن زندگی باش و بزار اون مرد زندگی باشه
کلبه جون من نمیگم که پول میریزم تو هم بیخیال خانوادت باش.من از این ناراحتم که چقد خوبی در حق خانوادش کردم.ولی انگار قدر نمیدونن بیمعرفتا.
درمورد خانواده هم سعی کن تو یه جوری رفتار کنی که اونا بگن چقدر مهدیه خودشو میگیره.تو کلاس بزار واسشون
shi shi جون من تو این 8 سال هیچوقت برخش نکشیدم.الانم چون دیگه واقعا خیلی بهم فشار اومده گفتم بهش.آخه شما ببین خانوادش برا دختراشون دنبال داماد کارخونه دارن.بعد خودشون که اومدن خواستگاری من هیچی ندادن.پسرشون با لباس تنش بود.آخه این درسته؟ما هیچی نگیم،اونها هم نباید بروشون بیارن؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
31 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز
