2733
2734
عنوان

دکتر رزا پرستنده چهر+بیمارستان نجمیه

| مشاهده متن کامل بحث + 138908 بازدید | 2213 پست

داروهایی ک بهم میداد مثل کلسیم و .. راضی بودم چون خودمم  هفته ب هفته سرچ داشتم و با دوستانی ک با من بار دار بون مقایسه میکردم خیلی خوب و کامل بود.روز زایمانمم خیلی عالی بود بیمارستان مردم  ابان ۹۵زایمان کردم  ساعت حدود شش بود ک رسبدم و نفر سوم بودم.بعد از انجام کارها  فرستادنم بالا و سوند برام زدن.هم خانومی ک سوند میزد ب شدت مهربون بود و با استرسم خوب برخورد کرد ک اصلا دردم نیومد موقع وصلش ولی بعدش حس ب شدت بدی بود انقدی ک‌همیشه میگم کل زایمان یطرف اون یطرف همش فکر میکردم میخوام برم دستشویی.شاید سی تا زایمان  تا موقع رفتن من ب اتاق عمل اومده بود ک من از هرکس  پرسیدم ۹۰ درصد نریض دکتر مرستنده بودن و یادمه پرستارای اون قسمتی ک بودیم بهم گفتن سریع سوندا رو وصل کن اینا مریضای پرستندن الان مث جلاد تند تند عمل میکنه میده بیرون از بس سریعه😆

بعد ک اتاق عمل رفتم و با همسرم خدافظی کردم اتاق عملا پر بود و حدود نیم ساعت من نشسته بودم رو صندلی اتاق عمل دکتر هم روبروم مشغول بود با گوشی ک وقتی منو دیدخندید و ی سلام علیک خودمونی کرد و گفت نگران ک نیستی.تو اون نیم ساعت بیمارستان محترم هیج اطلاعی ب همسرم نداده بودن ک من هنوز برای عمل نرفتم و اون طفلکا مایین همه از فکر اینکه طوریم شده در حال گریه و زاری بودن.بعد لز نیم ساعت رفتم اتاق عمل دکتر بی حسی ی اقای مسن فوق العاده مهربون بودن. حتی لرزش بدنمو ک دیدن هی گفت نفس عمیق بکش نلرزی ربلکس باش اینجوری بزنم بعد کمر درد میگیری  حتی شاید پنج دقیقه صبر کردن تا من اروم شم و بعد بی حسیو زدن ک همیشه دعاش میکنم ک خدا رو شکر تا الان ن کمردردی بوده ن سر دردی

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

خیلیم غلط نوشتم اصلا نمیخونم اخه چون طولانیه😉بعدم اصلا متوجه نشدم کی دکتر اومد تا اینکه صداشو شنیدم داشت درباره ساندویچ صحبت میکرد ک یهو ی صدای گریه بچه اومد.انقد سریع بود ک من فکر کردم صدای بچه اتاق کناریه ک وقتی دکتر گفت مامانی گل دخترت مبارک تعجب کردم گفتم بچه منه گفت اره و پرستار اورد دیدمش.شاید لز بی حسی تا اون لحظه چند دقیقه بیشتر نشد بعد ک بچه رو بردن گفتم شکممو کی میدوزید ک پرستار گفت دکتر  بخیه زد و رفت و من از تعجب هنگ کردم.شاید همه ایناده دقیقه هم نشد و من‌اونجا مطمین شدم ک راسته ایشون سریع ترین دکتر سزارینن پرستارا درباره سرعتش میگفتن.توی اتاق ریکاوری بودم ک ی اقایی اومد وشکممو فشار داد ک چون بی حس بودم هیچ دردی حس نکردم.البته چون موقع بی حسی از استرسم ب دکتر بی حسی و ترس شکم فشار دادن گفتم ایشدنم گفت دکتر فقط موقع بی حسی شکمو ماساژ میده.این اقا با دکتر بی حسی اومد و دکتر گفت محض اطمینان شمام ی ماساژی بده شکمشو تا بی حسه.از کادر اتاق عمل هرجی بگم کم گفتم ک بجز پرستاری ک جلوی ایستگاه اول اتاق عملا بود و هی بمن جشم غره میرفت ک بشین و نمیفهمید با سون نمیتونم و حالم خوب نیس بقیه عالیییی بودن 

توی بخش ک‌اوردنم همسرم نگران با چشای قرمز اومدو گفت ک خیلی ترسیدن.بجه رم خیلی دیر میشم اوردن انقدی ک هی میگفتم توروخدا بمن بگید اگر تو دستگاه رفته و همسرم هی قسم‌میخورد ک ن دیدمش نمیدونم چرا نمیارن.اتاقمم شیش تخته بود البته خودم خواستم چون دوس نداشتم تنها باشم.وقتی رو تخت گذاشتنم گفتم سری من کی میره و اون خانوم گفت از یک و نیم دو ساعت  دیگه شروع میشه.گفتم ازین خاندم کناری بپرسید درد داره چون اون مریض دوم بود و زودتر از من عمل شده بود و گفت ن.کلی ملاقاتی داشتم همونروز ک از حال خوب من متعجب بودن.وقتی رفتن گوشیمو گرفتم و کلی با دوستام حرف زدم هی ساعتو نگاه میکردمو میگفت عه پس چرا دردم شروع نمیشه.از خانوم کناری بپرسید از اونوری بپرسید اونا درد دارن ولی هیچکدوم ک مریض دکتر پرستنده بودیم خدا رو شکر درد نداشتیم.ن ک بگم نداشتیما ولی انقد کم بود ک شاید از ی درد ساده کمتر خیلی خیلی کمار ازونی ک من شنیده بودم و فکر میکردم.ولی پرستارهای بخش اصلا اصلا خوب نبودن اصلا تا شب یبار هم سر نزدن و گفتن کاری بود صدا کنید.بیمارستانم خیلی تمیز نبود ولی خب من خودم خیلی چیزا برده بودم برای سرویس بهداشتی استفاده کنم ک برام مهم نبود

شب اومدن و گفتن تختاتون روبدید پایین و یواش بیاید پایین.کار سختی لود وقتی پامو گزاشتم زمین ک پاشم حس میکردم بخیه هام داره کش میاد ولی اونم ب سختی ک شنیده بودم نبودبرام سختیش همون بار اول بود.قدمم بر میداشتم یکم این حس رو داشتم ولی بازم اونقد بد نبود قابل تحمل بود.سینه هامم زخم شده بود ک دردش فوقالعاده بد بود بنظر من ده برابر درد زایمانم درد داشت.خلاصه از کادر پرستاریشون اصلا راصی نبودم.تازه صبح یخانومی قدم رنجه فرمود شیر دهی اموزش بده دیگهخودمون هر چی بود تا صبح انجام داده بودیم معنولا اموزشو اول میدن ن یروز بعد خیلیم بد اخلاق بود حتی دخترم گریه کرد بمن گفت بغل نگیرش بمن گوش کن بعدا شیرش میدی ک منم توجه بهش نکردم.ساعت دوازده بود ک مرخص شدم.موقه ترخیص ی شیاف گزاشتم ک تو مسیر اذیت نشم.خدا رو شکر انقد حالم خوب بود و تقریبا با وجود حس کم سوزش و کشیدگی ک موقع قدم برداشتن حس میکردم صاف راه میرفتم ک پسرداییم بهم گفت اجی تو مطمینی دلتو بریدن وقتی خندیدم گفتم اره با تعجب گفت پس چرا قیافت مث ادمایی ک درد دارن نیس گفتم خب درد ندارم.بعد ی روز ک همون حس کشیدگی هم یک دهم شد و خیلی راحت و بسرعت پا نیشدم و راه میرفتم انقدی ک بهم میگفتن مهمون نیاد بخواب هی پانشو .وقتی میری پایین دستشویی میای بالا جرا میدوی صدا پات رو پله ها میاد

دو نفر هم ک‌تو بیمارستان باهاشون دوست شدم در ارتباط بودم اونام دقیقا مث من بودن و اینم بگم تو اتاق ما چارتا با دکتر پرستنده بودیم و دو نفر با دکترای دیگه ک صدای ناله اون دو نفر میومد همش دفه اولم نتونستن از تخت پایین بیان ولی من وقتی اومدم پایین همراها دو صدا زدن سریع رفتم سمت یخچال شیرینی برداشتم از گشنگی خوردم و مریض دکتر دیگه بهم‌میگفت شما چجوری انقد سریع راه میرید.شکمم ک همون بعد زایمان انقدی جم شد ک از قبل بارداریمم کوچیکتر تخت تخت البته من توی بارداری هم شکمم خیلی بزرگ نشده بود ولی اشتباه کردم ب حرف دکتر گوش ندادم کمربند نبستم باز یکم اومد جلو.بخیه هامم عالی بود وقتی چسبو از روش تو حموم کندم انتظار داشتم الان ی عالمه نخ و ی شکم تیکه ماره ببینم اما تعجب کردم ی برش حتی کوچیکتر از یوجب دستم و ی خط ک‌نشون میداد اینجا برش خوردههمین و همین.چند روز بعدم یکم از گوشش خونابه اومد ک زنگ زدم دکتر گفت اشکالی نداره بخور انتی بیوتیک هارو اگر بدتر شد بیا.روز دهم هم ک رفتم بخیه هارو رید گفت عالیه.تمام کسایی ک باهم زایمان کردیم بودن و هممون انقد سرپا و خوب بودیم خانومای حامله با حسرت نگامون میکردن و میپرسیدن چند ردزه زایمان کردید

نمیدونم نظرات متفاوته.توقعات متفاوتع ولی من از دکتر بشدت راصی بودم انقد تجربه خوبی بود ک من ک از ترس زایمان گریه میکردم ک بجه نمیخوام الان بگن برو اتاق عمل با خمین دکتر بدون ترسی میرم همین الان با همین دکتر.من توقع از دکتر نداشتم ک بیاد یک ساعت و تیم مفصلا جواب سوالاتمو بده همین حد ک خیالمو با ی دلیل کوتاه و منطقی راحت میکرد کافی بود برام.حتی بیمارستانم همینطور مشخصا بیمارستان مردم رو نمیشه با عرفان یکی کرد ولی من حساس نبودن بخاطر یشب موندن .برام خیلی کادر اتاق عملش مهم بود ک دکتر خودش خیلی تاییدشون کرد ک واقعا هم عالی بودن.خدارو شکر نیازیم ب اومدن پرستارا نداشتیم هر چند ک وظیفشون بوده بیان.دوستمم بعد من با ایشون زایمان کرد خدا رو شکر اونم دقییا مثل من سرحالو راضی بود

حتی من با وجود این که اصرار داشتم ک بیمارستان مردم قدیمیه برم ی بیمارستان دیگه دکتر اصرار میکرد ک با بیمه تو این کم هزینه ترین ولی در عین حال با کادر عالی و بخش ان ای سیو هست ولی باز انتخاب با خودته.حتی ماستور نو گفتم بیام گفت اینجا از نظر من مورد تایید تره.دستمزد جدا هم‌نگرفتن ازم.ببخشید خیلیم غلط نوشتم‌کیبوردوشیم ریزه و منن چون طولانی بود چک نکردم قبل ارسال

واااااای دکتر پرستنده چهر😍😍😍😍😍😍😍 عالییییییییی بشدت مهربان بشدت با حس خوب خدایا چه دکتریه اخه همیشه آرامش میداد بهم . ۸ سال پیش توی بیمارستان نجمیه خودش پسرمو سزارین کرد😍😍😍😍😍 خدای چقدر خوب بود 

خدا همیشه آنلاینه ....فقط بهش پیام بده☺☺😍😍😍

دوستان از نظر نابتروی دکتر پرستنده در چه حده؟

من 10 سال ازدواج کردم.اوایلش به دلایل مشکلاتی بچه نمیخواستیم.چند سال بچه میخوایم،با قرص و دارو جواب نداد..چند سال بیخیال بودم.الان میخوام پیگیر شم به نطرتون دکتر خوبیه؟

حتی من با وجود این که اصرار داشتم ک بیمارستان مردم قدیمیه برم ی بیمارستان دیگه دکتر اصرار میکرد ک با ...

عزیزم منم با دکتر پرستنده بودم خیلی خوب بود 

الان میخام دوباره اقدام کنم شما برا دومی اقدام نکردی؟

یدونه پسر دارم من  😍    قند و عسل دارم من  

سلام توروخدا هر کی میدونه جواب بده. دکتر پرستنده الان با قانونی ک تصویب شده ک زایمان فقط باید طبیعی باشه تو بیمارستان نجمیه سزارین انتخابی انجام میده؟ چه راهی وجود داره ک بشه پزشکو ب سزارین راضی کرد؟ من از ترس زایمان طبیعی شب و روز ندارم...

من زایمان اولم پیش ایشون بود .الانم1هفته دیگه وقت زایمان دومم هستش.واقعااااا دکتر عالی هستش.من 10تا ...

سلام شما بیمارستان نجمیه زایمان کردید؟میشه سزارین انتخابی باشه با این دکتر؟

❤ما شاء الله لاحول ولا قوه الا باالله العلی عظیم💜💙💛
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687