2733
2734

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

سلام عزیزم چند هفته و علت چی بود ؟؟ منم زایمان زودرس داشتم 

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
2728

يعني نيني نموند؟ 😢

سلام فواره قشنگ رویاهای مامان و بابا من هر شب وهر روز در انتظار دیدن روی ماه تو هستم که حتی نمی دانم که جورابت آبیست یا صورتی نمی دانیکه چقدر بیتاب در آغوش گرفتن میوه  عشقم...نمیدانی چقدر میخواهمت انقدر که هرخواستنی برایم تمام شده و تو شده ای سر آغاز تمام ارزوهایم انگار تو پلی هستی میان من و ارزوهایم تو باشی به همه ارزوهایم خواهم رسید ..یکی یه دونه باغچه قلبم میدانی اگر بیای تمام ثمره عمرمان را به پایت خواهیم ریخت نکند نمیدانی مادر چقدر چشم انتظار توست اگر خدا را دیدی بگو مادر است دیگر دل دارد..چقد باید چشم انتظار جوانه زدنت باشم چقدر باید در انتظار تکان هایت در دلم باشم چقد باید منتظر شنیدن صدای قلب مهربونت باشم ...کاش این انتظار به سر آید و تو بیای تو بیایی جان مادر.هرچقدر باشد این انتظار به جان خواهم خرید چون میدانم شیرین ترین خواهی بود .مراقب دلت باش از همین حالا تا آخر دنیا سفیدو پاک بمونه .اونی که از الان تا خدا نگرانته( مامان).."ﺧﺪﺍی"ﻣﻦ ... ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ... می ﮔﻮیند بزﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺷﮑﺴﺖ، ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ... ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺷﮑﺴﺖ ﻧﺨﻮﺭﻡ ... ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ"ﻗﺎضی ﺍﻟﺤﺎﺟﺎﺕ"می ﺧﻮﺍﻧﻢ، حتی ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﺑﮕﻴﺮی... ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ "ﺍﺭﺣﻢ ﺍﻟﺮﺣﻤﻴﻦ"می ﺩﺍﻧﻢ، حتی ﺍﮔﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﮕﻴﺮی... ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ... ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ"خدایی"... ﺍﻣﺎ ﻣﻦ... ﻣﮕﺬﺍﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﻭﻡ... ﻣﻦ ﺍﻣﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ... ﺑﺮﺍی ﺩﻟﻢ "ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ" ﺑﺨﻮﺍﻥ... "ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ" ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﺩ ﺍﻳﻦ (ﻣﻀﻄﺮب)..... تا آرام گیرد این قلب نا آرام من..... "خدای من".... به حضورت، به نگاهت، به یاریت نیازمندم..... سال هاست به این نتیجه رسیده ام که " تو " آن مشترک مورد نظری هستی که همیشه در دسترسی. اِلٰهي وَ رَبّي مَنْ لي غَیْرُکَ🙏🏼🙏🏼🙏🏼

منم مثل شما زایمان زودرس داشتمم 26 هفته ، بعد از دوسال الان باردار شدم ، قبلش برو یه دکتر خوب علتش معلوم بشه ، مال من نارسایی سرویکس ، مشکل ایمنی و انعقادی بودش ، الانم کلی دارو و سرم استفاده میکنم ، استراحت مطلق هم هستم ، فعلا باید زمان بگذره تا روحیت خوب شه ، اگه میتونی باشگاه برو 

2740

بعداز ٤سال اقدام ومشكل انسداد لوله يك بار هستروسكوپي ويبار IVF ناموفق خدا خواست و تو أوج بي خيال باردار شدم ولي نميدونم چرا پس زود آزم گرفتش اگه ميخواست بگيره چرا گذاشت بهش دل ببندم تمام وجودم شده بود پسرم هر ديقه باهاش حرف ميزدم  حالا هرثانيه بفكرشم 

بعداز ٤سال اقدام ومشكل انسداد لوله يك بار هستروسكوپي ويبار IVF ناموفق خدا خواست و تو أوج بي خيال بار ...

الهی بمیرم برات

جای پسرت که خوبه

خیالت راحت باشه

پیش فرشته هاست

چرا زود نرفتی دکتر؟

منم زایمان زودرس گرفتم تو 35 هفته ولی با دارو و مراقبتهای پزشکی و استراحت مطلق تا 41 هفته خودمو کشیدم. اما خیلی داغون شدم. خیلی. اصلا نمیخوام یادم بیاد

خیلی دوست دارم به همه عقاید احترام بذارم ولی پذیرش بعضی از اونها توهین به شعور خودم محسوب میشه!       (آنتونی هاپکینز)
بعدچندوقت باردار شدي؟ دكترم بهم گفت بعدي بايد سركلاژ كنم و استراحت مطلق.ولي من ميترسم فعلا نشه مثل ا ...

نه گلم  ایشالا میشه استرسو از خودت دور کن به خودت برس قرص اهن ومولتی ویتامین تقویت کن خودتو به زودی مامان میشی ایشالا

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mahsa_ch_82  |  9 ساعت پیش