روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من از هفته ۱۶تکوناشو حس میکردم و الان هم که کامل زیاده و متوجه میشم نی نی ام هم دخمله بارداری اولم تا ماه ۶خیلی حس نمیکردم بعدم فقط خودشو جنع میکرد حالت انقباض داشتم کاملا با این یکی مدلش فرق داره
بچها دیشب خونه پدرشوهرم جسه قران بود من حالم خوب نبود شوهرم زنگ زد که سمیه دلش درد میکنه ما نمیایم.بدبخت مادر شوهرم زنگ زده اول صب میگه دیشب تا صبح از فکرت نخوابیدم.میگه خداکنه این همه سختی میکشی نتیجشو ببینی.بدبخت خیلی وقتها بهم میگه من شرمندم.بخاطر که شوهرم ضعیفه میگه ها