پس بذارید به نحوه ی دیگه ای نظرمو براتون مطرح کنم
من و تو و همه ی انسانها و موجودات کره ی زمین ،همگی مخلوق خداوندیم
من و تو و سنگ و درخت و آب و خاک و ...
همگی از یک جوهریم و یکی هستیم...ما و محیطی که در اون زندگی میکنیم:محیط زیستمان
و همگی در یک چرخه و دایره وار به هم وابسته ایم
و تمام مشکلات بشر از اونجا شروع میشه که خودش رو جدا از بقیه و یا طبیعت میبینه
چون هر کاری که کنیم مستقیما به خودمون برمیگرده،چون ما از هم جدا نیستیم و ضرر به تو ،ضرر به من میشه
مثلا اگه من گلی رو بچینم یا آب رو بیشتر از نیازم هدر بدم،ضررش مستقیم توی زندگی من آشکار میشه
ویا مثلا ماشینمو برای مقاصد غیرضروری بیرون ببرم دودش مستقیما توی چشم خودم میره و توی ریه های بچه ام
و بیهوده ترین کار ممکن اینه که دیگری رو مقصر بدونم چون در اصل من و تو و او نداریم
و ما بایستی مسئول پیامد کارهایی که میکنیم باشیم و حتی مسئول فکرهایی که داریم،و خداوند رو مقصر ندونیم
و ایمان واقعی اینه که یقین بدونیم هر کاری بنا به اراده ی اون صورت میگیره
مثلا بارها شده که حتی در کویر دعای باران کرده شده و باران آمده
درهای آسمان جز به اراده ی او باز نمیشن
چه راجع به باران یا هر خواسته ی دیگه ای
خداوند در درون ماست،کافیه ایمان داشته باشیم که هست
و فکرمون رو از نتوانستن خدا بروی توانستن او برگردونیم و ناتوان فرضش نکنیم
او توانای مطلقه...با نهایت ایمان