خيلي دلم ميخواد الان كه حالم بده
پاشم مانتو مشكي و كفش و شلوار مشكيمو با شال مشكي رو بپوشم يه مقدار پول و فندك بزارم تو جيبم برم بيرون
حتي گوشيمم نبرم
به هيچكي هم نگم ك كجام و برم تو خيابون
با پاي پياده بگردم تا يه سوپر پيدا كنم ك اين وقت شب باز باشه يه پاكت سيگار بخرم
برم با پاي پياده برم و برم و برم تا يه جايي كه رسيدم خسته شم تاكسي بگيرم برم بام تهران..
اون موقع دم دم هاي طلوع خورشيد پاكت سيگار و در بيارم يه نخ بردارم خيره شم به شهر مظلوم خودم
فندك و در بيارم سيگار و روشن كنم هي بكشم هي زار بزنم هي بكشم هي زار بزنم هي بكشم هي زار بزنم
انقدر زار بزنم تا بميرم
اونوقت موقعي ك خالي شدم با شهر مظلومم خدافظي كنم برم خونه
برم بيوفتم رو تخت
بخوابم تا ميتونم بخوابم ساعت ها..
اي كاش ميشد
اي كاش