سلام به همگی، اتفاقایی تو زایمانم افتاد که دوست داشتم به شماهم بگم که واقعااا واسه خودم معجزه بود.
من از اول بارداری استرس زایمان طبیعی داشتم اینکه میگم استرس خیلی زیاد بود طوری که فکرمیکردم گریم میگرفت اخه من خیلی بد دردم و استانه تحملم پایینه، خلاصه توی دوران بارداری خیلی تلاش کردم که کاری کنم سزارین شم اما هم خودم هم بچه خداروشکر مشکلی نداشتن واسه زایمان طبیعی...
خب
من اومدم نی نی ببینم
خب
بگووووو
حالاهمه بایدبیان بگن خب تاچهارتاجمله دیگه بگی
شما که میدونید میخواید تاپیک بزنید اول تایپ کنید بعد بزنید اه
من به نیابت ازهمه میگم خب
نمیشه همشو یه جا بگی؟!!!!!!
تبريك ميگم انشاءا...قدمش پر خبر و بركت باشه
فکر میکنم اکثرا برا عکس دخمل اومدن
به هردری زدم همه دکترا میگفتن ۸الی ۱۰ تومن میگیریم تا سزارین کنیم اونم اگه بیمه جریمت کرد با خودته من دیگه کامل امیدمو از دست داده بودمو خودمو آماده کرده بودم برای زایمان طبیعی اما ترس شب بیداری ها و کابوسام دست بردار نبود تا اینکه ۲۱تیر دردام شروع شد خیلی ترسیده بودم چند لقمه خوردم غذا حواسم به حرکت بچم بود اما یه ساعتی بود که تکون نخورده بود ....
خاطره زایمان دوس دارم خدا بچتو برات حفظ کنه بگو ک منم مثه خودتم نزدیک زایمانمه
منم الان شرایط شمارو دارم
دکتر میگه طبیعی
من میگم سزارین
چون حوصله درد و مکافات طبیعی رو ندارم
داریم میخونیم
