بچه ها من شوهرم مادرش مرده وپسرخوبی است با من خیلی خوبه ولی با باباش نمی سازه با هم کنار نمی آین پدر شوهرم خیلی غر می زنه نق می زنه همش دعوا راه می اندازه زن هم بعد از مرگ مادر شوهر م نگرفته الان ده سال است که زنش مرده تا موقعی که بچه های دیگه اش نباشن با من وشوهرم خوبه ولی هرموقع بچه هاش میان دورش دورما خط می کشه دختر هم نداره بچه های دیگه اش پسر هستن هنوزمجردند
خیلی دلم برا شوهرم می سوزه دستش نمک نداره هرچی محبت می کنه به باباش همش بدی می بینه
این وسط من همش باید جوش بزنم حرص بخورم تازه باردارم هم شدم
براش استین بالا بزنید سرش گرم بشه
عزیزم توارتباط بین پدرو پسر دخالت نکن به خودشون مربوطه
شما مراقب زندگی و رابطه خودت باهمسرت باش
چرا زن نگرفته، گناه داره.
شاید حسودیش می شه خب زنش بدین
عزیزم پدرش هست دیگه بایدبهش محبت کنه.
حالا کاری با چیزی ندارم
ولی
تحت هیچ شرایطی
شما خودتونو وارد مسائل شون نکنید...
قدرشو بدون عزیرم منکه شوهرم شونزده سالگی باباشو از دست داده اما اینو میدونم سایه بزرگتر تو زندگی هر زن و شوهری لازمه
آخی چقدر سخته این همه سال تنها بوده
چندسالشه ؟
بنظرم شما خودتو زیاد وارد مسائل پدر و پسری نکن بعدا بده شما میشی
بچه ها تورار خدا قدر مادر شوهراتون بدونید بخدا شوخی نمی کنه خیلی سخته نباش شوهرانتان هیچ پشت وپناهی ندارن هیچ کس مثل مادر پشت پسرش نیست من که ندارم می فهمم اگه بود خیلی خوب بود حتی اگه دخالت می کرد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
