رفته بودیم مسافرت
یه لیوان آب ریختم رو نامزدم ب شوخی بعد اونم یه پارچ ابو ریخت روم یخخخخ زدم صبر کردم تا امدیم تهران خونشون بودیم کسی نبود
دیدم داره فیلم میبینه رفتم با پارچ بالا سرش حواسش نبود پارچو خالی کردم روش بعد بلند شد امددد سراغم میخواست دخلمو بیاره فرار کردمو مظلوم بازی در اوردم
😂😂😂بیچاره رفت دستشویی وقتی هم امد اصلن حواسش
نبود منم تا امد از دستشویی بیرون دو تا تخم مرغ دستم بود زدم تو کلش
عجب
بعد همینجوری هنگ کرده بود مادر شوهرم خیلی وسواسه دیدم ریخته رو رو فرشی سریع رو فرشی رو بردیم اون یه تیکه رو شستیم ولی رو فرش مونده
از اون موقع هی مادر شوهرم میگه نمیدونم چرا خونه بوی بد میاد دارم اذیت میشم 😐منم نمیتونم بگم چیکار کردم
افراطو تفریط نکنین
رووواااانییییییییی....
خیلی با جنبس شوهرت...
من بودم نصفت میکردم...
چرااااا
همین؟😑
نمیدونم چرا حوصلم نمیشه بخندم
خسته نباشى دلاور😊
😒😒😒😒😒
وااای عجب صبری شوهرت داره من از تخم مرغ خام متنفرم کسی اینکارو باهام بکنه نمیبخشمش
خیلی هم وسواسه چجوری بهش بگم میترسممممم 😐
واااای چقدر شری شما
😐😐😐😐😐😐😐
شاد و پیروز باشید
