من توزندگیم یه بار عاشق شدم اونم بهش نرسیدم مادرش نذاشت بامن ازدواج کنه دخترخالشو براش گرفت ،من ازدواج عاقلانه کردم نه عاشقانه زندگی خوبی دارم ،ولی بعضی وقتا که بهش فکر میکنم اونموقع قلبم میخاد واییسه الان از اون عشق قدیمی 15سال میگذره ولی من فراموش نکردم دلم میخاد عاشق شوهرم باشم ولی نمیتونم دست خودم نیس شوعرم خیلی ادم خوبیه ،شماها راهنماییم کنید واقعا عذاب میکشم حس میکنم به شوهرم خیانت میکنم
منم همینم اما خوبه که شوهرم همسرمه چون مرد خوبیه و باهاش خوشبخترم
اما حس دلو نمیشه عوض کرد هیچ وقت
منم
هروقت افکارش اومد سراهت ذهنتو منحرف کن.ول کن زندگی ایقدر کوتاهه از لحظهات لذت ببر نه از گذشته بد
من بودم حتما ازش متنفر میشدم مگه بچه بود که نشست تا دخترخالشو براش بگیرن اگه نصفه تو عاشقت بود حتما میگرفتت حیفه فکر و ذهنت که درگیر چنین آدمی بشه
باور کن که اون دوست نداشته و داره زندگیشو میکنه خیلی هم خوشحاله
شاید نشه فراموش کرد اما به نظر من نباید نشست خیالبافی کرد که اگر اینطور نمی شد اونطور می شد
واقعیت همینه که هست
از خدا بخواه که مهرشوهرت را به دلت بندازه
بیچاره شوهرت
اووووه اون طرف به تو فکر هم نمیکنه اونوقت تو شوهرتو ول کردی به اون فکر میکنی
تازه از کجا معلوم با اون طرف انقد خوشبخت میشدی
حتما مصلحتی بوده که بهش نرسیدی اگه قسمت و تقدیر خدا بود به همدیگه می رسیدین اگه خوشبختی لگد به بخت خودت نزن افکار بد باعث میشه زندگیت تلخ بشه
منم فراموشش نکردم.اما الان از ازدواجم راضی نیستم شوهرم خیلی بد اخلاق و بد دهته.همیشه به اون فکر میکنم .تازگیا فهمیدم که عشق قدیمیم در شرف طلاقه بدتر تو فکرش کاش حداقل اون خوشبخت میشد
بضیاتون چرا این مدلی هستید؟😡
اینکه فکرش میره پیش کس دیگه دست خودش نیس ک میاید متلک بارش میکنید ،راه کار میخاد ن اینکه هرکی هرچی دلش خاست بگه
چون بهش نرسیدی این حس رو داری وگرنه عزیزم مردا همشون مثل همدیگن،قطعا اگه بعد از ازدواج با اون یه رفتار بد ازش میدیدی تمام عشق تبدیل به نفرت میشد چون آدم عاشق فقط خوبیهای طرف رو میبینه .
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
