دوستان من هفت ماهه باردارم و لکه بینی داشتم و جفتم هم پایینه و به جای این که وزن اضافه کنم کم کردم دکتر بهم میگه باید استراحت مطلق داشته باشی یه ماه پیش مامانم هی اسرار کرد یه چند روز بیا مراقبت باشم تقوییتت کنم استراحت کن رفتم اونجا به جای مراقبت هی خودشو میزد به تنبلی و مریضی منم معذب میشدم زنگ زدم خواهرم هم اومد که حد اقل اون پیشم باشه تا اومده بیچاره رو گرفته به کارو تمیز کاریو پاک خستش کرد خودشم میزد به مریضی که هیچ کاری نکنه مادرم خیلی سروحاله و هرروز تو سفرو مهمونیو خریده خلاصه وثتی دیدم داره اینجوری میکنه بعد سه چهار روز اومدم خونه و به فرداش پیام داد بای بای ما رفتیم شمال رفته و بعد یک هفته برگشته تو این مدت منم حالم بد بود و همش دکتر بودم و تصمیم گرفتم استراحت کنم میبینم بعد یک هفته که اومده هی زنگ میزنه پاشو بیا حالا امروز به زور خودم جموجور کردم که برم میبینم به خواهرم پیام داده زود بیاین بریم پارک اصلا درک نمیکنه شرایطمو فقط فکر خوش گذرونیه