منم راضی نبودم پدر مادرم قبول کردن منم میترسیدم از ازدواج
از اینکه دوستم نداشته باشه
گفتم نه می گم که خوانوادم گفتن دیگه نمیشه ما جواب بله رو دادیم
هیچی نامزد کردم بخاط اینکه ناراحتی پدر مادرمو نبینم
الان خدارو شکر میکنم که بهم نزدم چون شوهرم از هر لحاظ خیلی خوبه و خییییلی خوشبختم