درد دل با مامانایی که شیر خشک میدن...

مامان پارسا جان منم دقیقا مثل شما هستم فقط فرقش اینه که کسی به من سرکوفت نمیزنه بلکه این خودم هستم که عذاب وجدان دارم ....خیلی دلم میخواست حداقل 6 ماه به بچه ام شیر خودمو بدم ولی چیکار کنم که کم شیر هستم همه کار هم کردم ولی شیرم داره مدام کم میشه و الان دیگه فقط یک نوبت در شبانه روز شیر دارم که به بچه بدم...دختر من تازه داره دوماهه میشه

اصلا توجه نکن خانومی مگه دیگران بچه اشونو مطابق میل تو بزرگ کردن که تو بخای اینکارو بکنی؟ ببخشید حرف مفت زیاده گوش نده .البته اینم بگم که مادرایی هم هستن که برای خراب نشدن هیکلشون به بچه شون شیر نمیدن

سلام عزیزم من باهات همدردم نی نی من 9 ماهشه . تا 5 ماهگی ترکیب شیر خودم و شیر خشک می خورد البته با بدبختی بهش شیرخشک می دادم با قاشق و ... تا الان که عادت کرده نی نی من خوب سینه می گرفت خیلی هم شیر خودمو دوست داشت مشکل من این بود که شیرم خیلی کم بود و از 5 ماهگی که دیگه فقط شبا شیر می خورد دیگه از گشنگی جیغ می زد منم گفتم چه کاریه بچم گرسنه ی مونه شیر خشک دادم شیر خودم هم در حد چند قطره بود که بعضی وتا تو شیر خشکش می ریختم ولی الان دیگه هیچی ندارم و فقط شیر خشک می خور راستش منم خیلی سرزنش شدم و خیلی ناراحتم با اینکه خیلی سعی کردم خودمو آروم کنم باز هم ناراحتم و غصه می خورم ولی هیچ کس نمی تونه حرف آدمو بفهمه خوب نمی شه دیگه کاریش نمی شه کرد تو یه کتاب هم خوندم که خودتون درمورد نحوه تغذیه تصمیم گیرنده هستین و نباید به نظر اطرافیان توجه کنین چون دلایل زیادی وجود داره که بعضی مادرا نمی تونن به بچشون شیر بدن. بعضی ها که هم شیر دارن و هم نی نی می گیره به خاطر تناسب اندام نمی د ن و عذاب وجدان هم ندارن . خودتو ناراحت نکن عزیز دلم مهم اینه که نی نی تو سالم باشه و به خاطر شیر خورد عصبی نشه گلم.

منم باهات هم دردم.منم شیر نداشتم و بچم از 4 ماهگی سینمو نگرفت.خخیییییییللللی ناراحتم.بعضیا که می بینن شیر خشک می خوره یه جوری می گن اخی که ادم احساس می کنه داره زهر می خوره.تقصیر ما که نبوده.

دوست خوبم گوشت بدهکار حرف این و اون نباشه منم به پسرم تا 6 ماه شیر دادم! چون دیگه شیرم خیلی کم شده بود و هم خودم بیشتر دوس داشتم دیگه شیر خشک بدم تا راحت برم سرکار! الان 15 ماهشه و مشکلی با شیر خشک نداره تازه غذا و شیرخشک هم میخوره!!!! واسه خودت زندگی کن به حرف دیگران گوش نده... کدوم مادریه که نخواد بچه ش با سلامتی بزرگ شه؟

منم دقیقا هم درد شما هستم... وقتی اولین فیلمی که از دخترم تو بیمارستان رو گرفتیم نگاه می کنم جیگرم کباب می شه!!! همون موقع نی نی اصلا نا نداشت سینه بگیره مادرشوهرم هی می گفت اصلا یه قطره هم شیر نیومد!!! آخر سر پرستارا دیدن رفته رو اعصاب من به همه گفتن برن بیرون!!!!‌ دختر من تا 22 روزگی فقط شیر خودمو خورد و بعدش شیر خشک تا 3 ماهگی هم سینه خودمو میخ ورد فقط خدا می دونه که من چقدر اشک ریختم... خیلی لذت داره وقتی بچه-ت رو خودت شیر میدی.. می چسبونی به بدنت و لذتش رو می بری.. همین الان هم اشکم در اومد حالا هر روز یه حرف می شنوم! مادرشوهرم مهمونی گرفته بود تو خونه من(!!!!) واسه همسایه هاش و دوستاش فقط همسرم و خدا فهمیدن اون روز من چی کشیدم! هرکی از در رسید تو گفت شیر نداره که! شیرش خیلی کمه! (حالا اون موقع شیر خودمو می دادم فقط) طفلک همسرم چه دروغ هایی گفت وقتی می خواست بگه شیر خشک می خوره! خوبه حالا براش شیر دولتی گرفتم وگرنه خدا می دونه چقدر میخواست غر بزنه! همین الان اگر خونه ما باشه نمی ذاره پوشک بچه-م رو زود به زود عوض کنم می گه هنوز خیس نشده که می خوای عوض کنی!!! در صورتی که دختر من عفونت ادراری داشته و باید خیلی مراقب باشم... می گم غذای کمکی شروع کردم می گن فلانی نمی ده غذای کمکی آخه شیر خودشو می خوره!!!‌می گم وزنش خوبه می گن فلانی بچه اش اینقدر تپله! فقط شیر مادر می خوره! حسرت به دلم موند! خدایـــــــــــــــــــــــــــــــا تو این تنهایی و غربت دلم داره می ترکه! صدامو می شنوی یا نه! چشمام تاول زده اینقدر از دیروز اشک ریختم!!!! خیلی برای ادم درد داره.. هفته پیش با درد کمرو پا رفتم خونه-شون (من مادرم و خانوادم پیشم نیستن) صاف برگشت ه می گه اگر می دونستم این طوری هستی تو رو برای پسرم نمی گرفتم!! هنوز دارم می سوزم... خدا رو شکر هم از نظر مالی و هم از نظر خانوادگی و فرهنگی خیلی خیلی ازشون بالاتر هستیم ... خدا رو شکر که همسرم درکم می کنه! هر چند از اون هم دارم کم کم می ترسم(!!!)

اوففف مامان پارسا جان سر درد دلم رو باز کردی عزیز........ چقدر روده درازی کردم شرمنده...

سلام دیدن این تاپیک اونم امروز برام خیلی جالب بود
دیشب شوهرم می گفت فردا صبح برو یه تاپیک تو نی نی سایت بزن ببین بازم همدرد تو پیدا میشن و تو تنها کسی نیستی که نتونستی به بچت شیر بدی
وقتی اومدم این تاپیک و دیدم کلی تعجب کردم.
منم هم درد شما هستم
سه ماه آخر بارداری دیابت بارداری گرفتم و تحت رژیم شدید بودم تا دو ماه بعد از زایمانم به خاطر همین اصلا شیر نداشتم که به بچم بدم فقط 20 روز ترکیبی شیر من و خورد.
گاهی از خودم متنفر میشم. خیلی سخته که باهاش کنار بیام. با گذشت 5 ماه هنوز شبی نیست که بهش فکر نکنمخدا میدونه چقدر غصه میخورم
همین دیشب تا صبح داشتم گریه میکردم. شوهرم از صدای گریم بیدار شد و گفت چرا اینقدر خودتو اذیت میکنی؟
ولی واقعا نمیتونم با این قضیه کنار بیام . به قول مامان پارسا وقتی به بچه شیر خشک میدی بقیه همچین نگات میکنن که انگار نامادریش هستی.
همیشه دکتر خودش بهم دل داری میده چون میدونه چقدر تلاش کردم و نشد. ولی اگه به هر دلیلی پیش یه دکتر دیگه برم فقط سرزنشم می کنن. به خدا منم دلم میخواست هم بچم از این نعمت محروم نباشه هم خودم از شیر دادن بهش لذت ببرم.

دلم میخواد یه روز صبح از خواب پاشم و ببینم سینه هام پر از شیره و پسرم داره شیر خودم و میخوره

من هم از اول شیر نداشتم و تا 4 ماهگی فقط شیر خدودم رو دادم و دخترم شبانه روز از گرسنگی گریه می گرد و ............

و از 4 ماهگی شیر خشک دادم الان همش ناراحتم چرا از اول این کا ر رونکردم

دوستان چرا عذاب وجدان !
کار درست رو انجام دادین من عذاب وجدان دارم که چرا مقاومت کردم و دیر شیر خشک دادم

من هنوزم شیر خودم رو هم می دم ولی با زخم و ناراحتی و ...............

ولی دخترم فقط با شیر خشک سیر می شه

من همچیم خوب بود دوران بارداری از نظر جسمی خوب بودم زایمانم و همچی عادی بود نمی دونم چرا شیر ندارمممممممممم

آخی چقدر همدرد دارم اینجا

من از همه تون حالم بدتر بود.افسردگی بعد از زایمان داشتم و هم زخم و خونریزی از سینه هام.همین باعث شد از هفته اول شیر ترکیبی بدم به دخترم با این که شیرم اصلا کم نبود.اما از ماه دوم دخترم که دید شیشه خیلی راحت تره دیگه سینه منو نگرفت :((( و الانم با این که 2 سال گذشته هنوز وقتی میبینم مادری بچه شو شیر میده بغضم میگیره و گاهی شب ها خواب میبینم دارم به دخترکم شیر میدم و چه لذتییییییییی میبرم تو خواب.