تو هتل داشتم بع غلط كردن ميافتادم كه كاش گذاشته بودم اصلا دختره رو بگيره ولي گريه نميكردم نميدونم انقد گريه كرده بودم كه بيهوش شدم صبح رفتم صبحانه بعد فك كردم كه به كي ز بزنم ز زدم خانم حامد گفتم ز بزن شوهرت بياد منو ببره من سپهر در رو برام باز نميكنه