چی کار کنم؟! شرایط زندگیم طوری بود که مجبور شدم به خاطر دوری از اون شرایط تو ۱۸ سالگی ازدواج کنم. به هیچ عنوان منظورم از شرایط مالی نیست. ولی ازدواجم زندگیم اون نشد که می خواستم. با شوهرم شدیدا اختلاف نظر دارم یعنی اگه به نظر من یه چیزی سفید باشه ور نظر او سیاه سیاه هست! به هیچ عنوان منو درک نمی کنه هیچ وقت حرف منو قبول نمی کنه نسبت به من بی اعتنا هست. ۷ ساله ازدواج کردیم ولی حتی ۷ بار هم با هم خرید نرفتیم. حمایت از من رو فقط تو این میبینه که بهم پول بده برم طلا بخر و این جور چیزا بخرم. هر ماه کم کمش ۵-۶ تومن خرج می کنیم ولی من هر روز غمگین تر و غمگین تر میشم. همیشه دوست هاش رو به من ترجیح میده همیشه حس تنهایی می کنم. مدام اعتماد به نفسم رو پایین میاره حتی دیگه انقدر اعتماد به نفسم پایین اومده نمی تونم برم از سوپر مارکت خرید کنم! وقتی پیشش هستم همش بهم گیر میده اینو نپوش، شالت رو جلو بکش، اونجا نریم، اون کار رو نکن. در حالیکه خانواده ش اصلا این جوری نیستن یعنی اونا یه جوری تو ایران و خارج بیرون میرن که من حتی نمی تونم خودمو اونجوری تصور کنم! البته اونا هم میدونن این اخلاقای شوهرم رو و همش نمک رو زخمم می پاشن.