2737
2739
عنوان

بین دوراهی طلاق و ادامه موندم!

1297 بازدید | 11 پست

چی کار کنم؟! شرایط زندگیم طوری بود که مجبور شدم به خاطر دوری از اون شرایط تو ۱۸ سالگی ازدواج کنم. به هیچ عنوان منظورم از شرایط مالی نیست. ولی ازدواجم زندگیم اون نشد که می خواستم. با شوهرم شدیدا اختلاف نظر دارم یعنی اگه به نظر من یه چیزی سفید باشه ور نظر او سیاه سیاه هست! به هیچ عنوان منو درک نمی کنه هیچ وقت حرف منو قبول نمی کنه نسبت به من بی اعتنا هست. ۷ ساله ازدواج کردیم ولی حتی ۷ بار هم با هم خرید نرفتیم. حمایت از من رو فقط تو این میبینه که بهم پول بده برم طلا بخر و این جور چیزا بخرم. هر ماه کم کمش ۵-۶ تومن خرج می کنیم ولی من هر روز غمگین تر و غمگین تر میشم. همیشه دوست هاش رو به من ترجیح میده همیشه حس تنهایی می کنم. مدام اعتماد به نفسم رو پایین میاره حتی دیگه انقدر اعتماد به نفسم پایین اومده نمی تونم برم از سوپر مارکت خرید کنم! وقتی پیشش هستم همش بهم گیر میده اینو نپوش، شالت رو جلو بکش، اونجا نریم، اون کار رو نکن. در حالیکه خانواده ش اصلا این جوری نیستن یعنی اونا یه جوری تو ایران و خارج بیرون میرن که من حتی نمی تونم خودمو اونجوری تصور کنم! البته اونا هم میدونن این اخلاقای شوهرم رو و همش نمک رو زخمم می پاشن.

روزی هزار بار به خودم فحش میدم که چرا دارم تحمل می کنم.  هر وقت هم که می خوام اعتراض کنم میگه راضی نیستی برو طلاق بگیر. انقدر از خودم و خودش بدم میاد که دیگه حتی میلی هم به رابطه ندارم. زندگی ما فقط شده بحث کردن سر هر چیز کوچیکی که اخرش هم میره تو اتاق میزنه وسایل  رو میشکونه. یا خودشو میزنه و زخمی می کنه. اخرین بار  قیچی رو انقدر به بازوهاش کشیده بود همه جا خونی شده بود.  البته منم دیگه تو این شرایط اصلا به خونه و کارهای خونه نمیرسم اونم راجع به این زیاد شکایت نمی کنه. مثلا اکثر روزهای هفته خودش پیشنهاد میده غذا رو  از بیرون بگیم بیاد.   من الان نمی دونم چی کار کنم! شما اگه بودین طلاق میگرفتین؟ من هنوزم با پدرم مشکل دارم اگه طلاق بگیرم جایی رو ندارم برم.  از خونه به خاطر اون شرایطش به این پناه اوردم ولی الان اگه بخوام برگردم خونه ی پدری مطمئنم شرایط بدتر هم هست و میشه.  


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من پنج سال سر همین دوراهی که هستی بودم اخرش طلاق. چون به این نتیجه رسیدم که خودمو دوست دارم و میخوام ...

خوشبحالت. بعد از طلاق خانواده ات ازت حمایت کردن؟! منظورم هم حمایت مالی هم عاطفی هست. واسه من شاید حمایت مالی بکنه ولی عاطفی نه. می ترسم بدتر بشه! من خودم تهران هستم پدر مادرم شهرستان هست. اگه جدا بشم نمیذارن بمونم اینجا. خسته شدم از این شرایط از این زندگی از این همه اشک. ولی اینم می دونم که منو دوست داره و این موضوع هم بیشتر ناراحتم می کنه 

2728
خوشبحالت. بعد از طلاق خانواده ات ازت حمایت کردن؟! منظورم هم حمایت مالی هم عاطفی هست. واسه من شاید حم ...

حمایت نداشتم رو پای خودم ایستادم. 

گاهی زخم زبون هم شنیدم ولی موفق شدم. از کسی توقع هم نداشتم البته

گلم به جای اینکه بری مشاوره اومدی از ما می پرسی که تو زندگی خودمون موندیم حتما یه مشاور خوب تهارن برو دکتر شیری تعرفشو شنیدم

برای سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان یک صلوات بفرستید
2738
گلم به جای اینکه بری مشاوره اومدی از ما می پرسی که تو زندگی خودمون موندیم حتما یه مشاور خوب تهارن بر ...

پیش روان شناس رفتم چند بار ولی همش گفت شوهرت افسرده هست و احتیاج به درمان داره. اونم که هیچ وقت نمیره که درمان بشه . انگار واسه روان شناس هم من اصلا مهم نبود مهم افسردگی شوهرم بود

چه جوری درست کنم؟ 

سلام عزیز. منم تهرانم و تاحدی شبیه خودتم

الان وضع ارتباطتون بهترشده؟؟

سربازی هستم/که به کشتن وقت میروم/تا دوردستها/پرچم دشمن خانگی.....من مومن یامذهبی به معنای کاملش نیستم، فقط دوست دارم که باشم_مشغول فراگیری چهارمین رشته تحصیلیم هستم.من عاشق  کمک کردنم : از طب سنتی واسلامی،سلامت،روانشناسی،مسایل مذهبی،ادبیات و فرهنگ و برخی موضوعات اطلاعات نسبی دارم : اگر ضرورتی بود بپرسید،شاید کمکی ازم براومد _از همه مهمتر:من محتاج دعای همه عزیزان هستم،باسپاس    
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687