5 سال بود ازدواج کرده بودیم اصلا قصد بچه دار شدن نداشتیم هر دو دانشجو بودیم و من هر هفته راه طولانی را تا دانشگاه با اتوبوس رفت و امد میکردم از وقت پری ام گذشته بود خیلی وقت پیش دو تا بی بی چک خریده بودم که از تاریخ مصرفش گذشته بود به شوخی به همسری گفتم نکنه باردارم برم بی بی چک را امتحان کنم در کمال ناباوری دیدم حامله ام از بس ناراحت بودم با چشمای پراشک به شوهرم گفتم جواب مثبته همسری برا دلداری من گفت ناراحت نشو این بی بی چک تاریخ مصرفش گذشته , خرابه بذار دومی را من امتحان کنم میبینی که برا منم همین دو خط پر رنگ میشه. اما برا اون فقط یه خط پررنگ شد و من باورم شد حاملهام. با هم رفتیم سونوگرافی و ساک حاملگی را دیدیم تازه من یه کیست 9 میلی متری هم داشتم که همسری با خوش خیالی میگفت عزیزم تو دوقلو حامله ای .این کیست نیست قل دیگه جنین هست. همسرم از همون روز اول شدیدا خوشحال بود انگار که سالها بچه میخاست من تا مدتها طول کشید با موضوع کنار بیام. حالا دخترم یه ماهشه . دیگه به اینکه چرا به دنیا اوردمش فکر نمیکنم فقط سعی میکنم به نحو احسن براش مادری کنم.
عکاسی تخصصی مادر و کودک در تبریز, تخفیف ویژه 30 درصد در ماه محرم و صفر با دکورهای متنوع و اختصاصی کودک