ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...
بدونم اضافه می کنم بع علاقه مندیام بعدا میام می خونم
البته اگر کسی بیاد و بگه
شاید آن روز که سهراب نوشت:“تا شقایق هست زندگی باید کرد” خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینگونه نوشت:هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس جای یک گل خالیست....زندگی بی مهدی زندگی با غمهاست....🌼🌼تا نیایی گره از کار بشر وا نشود.....درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود...🌼🌼🌼🌼السلام علیک یا ابا صالح المهدی(عج)🌼🌼💜💜اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💜 مى شود فرصت ديدار مهيّا حتماً🌼بد به دل راه مده مى رسد آقا حتماً🌼اى كه دنبال دواى غم هجران هستى🌼مى شود درد نهان تو مداوا حتماً🌼اگر امروز نشد بوسه به دستش بزنيم🌼وعده ى ما همه افتاده به فردا حتماً🌼ثمر گريه ى ما خنده ى روز فرج است🌼آن زمان مى شكفد خنده به لب ها حتماً🌼دورى غيبت طولانى و تأخير ظهور🌼امتحانى است براى همه ى ما حتماً🌼كار ما منتظران چيست؟ اميد و تقوا🌼غم نخور مى شود آخر گره ها وا حتماً🌼هركه در زمره ى ما منتظران مى باشد🌼مى كند تا به ابد پشت به دنيا حتماً🌼انبياء منتظر آمدنش مى باشند🌼مى رسد پشت سرش حضرت عيسى حتماً🌼كاش باشيم و ببينيم كه روز رجعت🌼مى سپارد عَلَم خويش به سقّا حتماً🌼زره شير خدا بر تن و شمشير به دست🌼مى رسد منتقم حضرت زهرا حتماً🌼انتقام دَرِ آتش زده را مى گيرد🌼و به آتش بكشد آن دو نفر را حتماً🌼🌼🌼اللهم عجل عجل عجل لولیک الفرج🌼🌼🌼
سلام.از طریق حفظ تلفنی دارالقرآن.البته هنوز تموم نکردم.۴ جز
چند وقته شروع کردی؟
هفته ای چند خط حفظ میکنی؟
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...
منظورم اینه ک نی نی سایت وقت تلف کردنه و باعث میشه ادم از کارهای مفید وابمونه
داشتیم یک یاس خاکی داشتیم قدیما تو سایت حافظ بود
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...