انقد دلم میخواست منم مثل شماها شب عروسی داشته باشم. پاتختی بگیرن برامون. آینه شمعدون داشته باشم
ما جشن توخونمون گرفتیم ، اتلیه که رفتیم دبه دراورد کفت عکاس زن نداریم شوهرمم گفت چون مرده حق دراوردن کت رو لباس عروسیو نداری ،دعوامون شد میگفتم مدل لباس مشخص نیست اخرسرم با کت و قیافه های داغون اخمو عکس کرفتیم، شب هم تا شام خوردن فامیل داماد پاشدن نراشتن جشن ادامه پیدا کنه تو راه باز دعوا کردیم که ما نرقصیدیم و ... یازده شب اونم تابستون!من و داماد تنها خونمون بودیم انقد سریع جشن تمام کردن ، بعد شوهرم نشست پای تماشای فوتبال جام اروپا ،منم رفتم دوش گرفتم همه ارایشها پاک شد تخت اومدم خوابیدم ساعت چهارشب پاشدم دیدم خونه مون نیستم مامانم نیست شروع کردم گریه کردن شئهرم پاشد خیلی اوج احساسات نشون داد گفت اشکال نداره بخواب، همین!نازی نه بوسی ، منم بچه خوبی بودم خوابیدم خخخ
من آهتمگای رقصمم انتخاب کردم. فلشمم۲روز قبل دادم دی حی.
زد و دیجی نمیدونم چ مرگش شد یکی دیگه اومد بجاش
اهنگا منم پررررر
ازین ساسی مانکن و اراجیف خاست بزاره برا رقصم. جیغم درومد.
گفت خب با لیلا برقص
چ دلنواز اومدم اما با ناز اومدم....
ولی قررر دادما
کلن خوش رقصم. همه مدلی هم میرقصم من.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
