اقا اون شب من خسته بودم خییییلی نای حرکت نداشتم اقا ناراحت شدن که خوابم برده. اون شب جدا خوابیدیم نگو نصف شبی دندونش درد گرفته سروصداکرد من بیدار شدم دیدم رفت دستشویی دیگه منم دوباره خوابم برد صبح گفت اصلا ذیشب نبرسیدی 3شب کجا رفتم گفتم یا خدا یعنی من تنها موندم شب بیدار میشدم که سکته میزدم نگو در دستشویی و در خروجمون جفت همه من اشتباه دیدم رفته بود داروخانه بای بیاده ماشین نداشتیم اونجا بدو بدو میره ماشین بلیس هم دنبالش😀دیگه توضیح داده بود براشون برادران بلیس رسوندنش در خونه دیگه صبحش اشتی کردیم
😁😍
من دو ماه بود که رفته بودم سر خونه زندگیم بعدش تازه عروسی گرفتیم😊 واسه همین اصلا استرس نداشتم
من
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
