2733
2739
عنوان

من کنارت بودم و نشناختی......!

1623 بازدید | 6 پست
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده
فارغ از جام الستش کرده بود

گفت یارب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای

خسته ام زین عشق دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم نکن

مرد این بازی دگر من نیستم
این تو و لیلای تو من نیستم

گفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگت پنهان و پیدایت منم

سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود

ســــــکرتمرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
دختر نازم، بهترین هدیه از طرف خدا، 16 مرداد 92 اومد تو بغل ما و خوشبختیمونو هزار برابر کرد. خدایا شکرت


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
نه عزیزم من نبودم. اینو هم دو سه روز پیش ندیدم اینجا. من همیشه تو سایتم
دختر نازم، بهترین هدیه از طرف خدا، 16 مرداد 92 اومد تو بغل ما و خوشبختیمونو هزار برابر کرد. خدایا شکرت
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687