به نظر من توی این فیلم همه یه جورایی مقصر بودن
اول خانواده ملی و خانواده سیا اونا نتونسته بودن به بچه هاشون محبت کنن نتونسته بودن مشکلاته خودشون رو حل کنن و اونو به بچه هام منتقل کرده بودن
خانواده سیا یه خانواده عصبی و استرسی بودن پر از تنش و باعث شده بودن یه فرزنده مریض به جامعه اضافه بشه
خانواده ملی ام بهش محبت نکرده بودن سرکوبش میکردن اعتماد به نفس و عزت نفس رو ازش گرفته بودن و اونو محتاجه محبت و توجه یه پسر کرده بودن (کاری که الان خیلی از خانواده ها میکنن)
مشکل بعدی خوده ملی بود که قبل از ازدواج اسیره احساس شد و منطقی تصمیم نگرفت اون باید حتما مشاوره ازدواج میرفت تا جفتشون آنالیز بشن و اونجا قطعا میفهمیدن پسره مشکل داره
مشکل بعدی خواهره سیا بود که به دوسش نگفت همچین خانواده بیماری داره
و در اخر به نظرم نباید ساکت میموند و باید میگفت که خواهرت اینجا پیشه اون پسر بود
مشکلشون این بود که باهم حرف نمیزدن راجبه مشکلاتشون
البته سیا هم مشکل شکاک بودن داشت که این یه بیماریه و باید درمان بشه شخص و با محبت و کوتاه اومدن و کوتاه کردن زبان ام شخص درست نمیشه
اخرشم بد تموم شد به نظرم خودکشی کاره درستی نیست باید اخره فیلم اینا میرفتن یه مرکزه مشاوره پسره درست میشد
البته اینم بگم که این فیلم بود در واقعیت من ادمایی رو دیدم که فوق العاده وحشتناک تر دارن زندگی میکنن و شوهراشون دیگه ظلمی نیست که بهشون نکنن متاسفانه