سلام گل گلی ها امروز عقد دختر خواهرم بود صبح رفتیم محضر
من صبح که پا شدم خودمو و بچه ها رو حاضر کردم اصلا فکر نمی کردم شوهرم شلخته بیاد تا محضر هم حواسم بهش نبود بعد اونجا دیدم تو هوای ۳۰ درجه کاپشن تنشه . جالبه که چند وقت پیش محضر داداشش خودش رو شیکان پیکان کرد و اومد کلی حرص خوردم و دعوا راه انداختم
اصلا واسه خانواده من ارزشی قایل نیست . من به خانوادش احترام می زارم و انتظار دارم اونم حداقلش به خاطر من رفتارش مناسب باشه. احساس بدی پیدا کردم تا حالا تو خانواده ما عروسی نبوده و این اولین بوده ولی خانواده خودش چند بار عروسی دادشتن دو تا برادرش و خواهرش من واقعا سنگ تموم گذاشتم فقط و فقط به خاطر شوهرم
اما امروز خیلی غصه خورد که نامرتب اومد محضر
دو روزه پیشم که رفتن عقد بالای سر حضرت نیومد که هیچ بعدم کلی غر زد که تو کلا شدی در اختیار خواهرت
خواهرم به غیر من و مامانم کسی رو نداره به نظرتون اگه الان نرم کمکمش کی باید برم همسرم انتظار داره ما مثل غریبه بریم و بیایم
آیا باید مثل مهمون برم و مثل مهمون بیام