مثلا واس من تو جمعای فامیلی و مراسماشون همه عروساشون دارن بچه داری میکنن واس من مادرشوهر و خواهرشوهرم بچمو نگه میدارن میگن تو راحت بشین پیش بقیه. اذیت کرد یا گشنش شد میاریم واست.
موقع شام ک شد اول واس من غذا میارن و میگن تو مشغول شو.
عادتشون دادم به سلیقه ام احترام بذارن.تاحالا بهم نگفتن لباست چه زشته یا...
هرچی میخرم میگن قشنگه و مبارکت باشه البته خودمم به وسایل اونا گیرنمیدم.
خونشون اکثرا از خودم میپرسیدن شام کدوم غذارو واست بپزیم.مخصوصا مادرشوهرم.دیگه عادت کردن غذایی ک من دوس دارم میپزن.
حتی یادشونه ک من نوشابه نمیخورم و همیشه واسم دوغ میارن سرسفره.
تا شاممو بخورم بچمو نگه میدارن.
موقع خونه تکونی خواهرشوهرم همیشه کمکم میاد حتی اگه من نرم.
تاحالا صدامون روهم بلندنشده.
بهم متلک ننداختن.من چیزی ک ازش خوشم نمیاد با لبخند و سکوت رد میکنم بیخیال میشن.
اینا چیزای کوچیکیه اما رعایتشون دل ادمو نرم میکنه باهاشون.
تو جمع فامیلای شوهرم درکل خیلی هوامو دارن مخصوصا.
چیزجدیدی یادم بیاد بازم میگم