خانم های باردار خواهشا یه لحظه بیاین

خدارو شكر خيلي خوشحال شدم خدا براتون حفظش كنه🙏 

علايمتون كلا ديگه خوب شد يا باز برگشت؟!

نه برگشتن انشالله قسمت همه منتظرا بارداری سالم 

ميشه بپرسم چقدر طول كشيد تا برگرده علايمت

چون منم دقيقا شرايط شمارو دارم خيلي نگرانم

تقریبا یه هفته اینا یا سه چهار روز دقیق یادم نیست میادو میره علایم نگران نباش عزیزم اگه لکه بینی نداری جای نگرانی نیست

مرسي كه جواب دادي

براي منم دعا كن بچه ام رو سالم بگيرم بغلم🙏

انشالله عزیزم بسلامتی  خودتو به خدا بسپار و توکل کن بهش اگه موندنی باشه خدا سالم بهت میده انشالله 

میفهمم واقعا منم خودمو باختم

خیلی ناراحتم خدا کمکم کنه مشکلی نباشه دارم دق میکنم

اخه براشما سنگینیش بود همچنان ولی برامن نه سنگینه نه دردناک تازه نوکشم نرم شده😭

چقدر خوب توضیح میدی، مرسی ازت، من خیلی سعی میکنم خودمو کنترل کنم یعنی به معنای واقعی کلمه زور میزنمااا که خودمو کنترل کنم ولی عذاب وجدانی که به خاطر اون بالااورذنه زوری بهم دست داده کاملا ازارم میده همش فکر میکنم به زور بالا اوردم و فشار اومد خدای ناکرده زبونم لال

اخه من دیدم حالم بده بالاهم نمیاد مجبور شدم انگشتمو تح حلقم فرو بردم تا بالا اوردم راحت شدم، یعنی به زور بالا اوردم این رفت روی مخم چون بعدش تو نت خوندم خوب نیست اینطوری بالا اوردن البته دوستام گفتن اونا هم همینطوری بالا میاوردن یعنی با تحریک گلو، و الحمدلله اتفاقی هم براشون نیوفتاده ولی اونا گفتن از سه ماه به بعد اینکار رو کردن، اما من هشت هفتگی این کار رو کردم میگم نکنه زیر سه ماه خطر داشته باشه، لامصب هم که بلافاصله بعدش درد سینه رفت اصلا شوکه شدم

ولی یه چیزی میگم من یکی یه دونه ببین مظر شما چیه، اخه زیونم لال زبونم لال استغفرالله اگر استفراغ زوری مشکلی پیش اورده باشه ایا همون لحظه سر ثانیه علایم قطع میشه؟؟ خب یکی دو روز حداقل طول نمیکشه؟  پس نکنه مثلا انقباض عضلات برای تهوع بعدش به حالت شُلی ایجاد کرده باشه توی عضلات و سینه هم به خاطر اون شل شده

فکر میکنم دارم دیوونه میشم از بس فکر کردم و از بس نگران شدم

قشنگ مخم قاطی کرده نصفه شبی از شدت فشار استرس دارم فلسفه میبافم، خدا میدونه چه فشار روانی ای رو دارم تحمل میکنم از غصه از اون روز 

خیلی دل مهربانی به شما داده خدا، انشالله بهره مند بشین ازش همیشه، از دیشب یکمی اویزون که میکنم حالت سینه ها رو دست به نوکشون میزنم خیلییییی جزیی خیلی جزیی حساسیت حس میکنم ولی دیگه نوکشون رفته تو و نرمه و اون حالت گرفتگی و حساسیت کلی شون رفته و هیچ علایم دیگه ای ندارم، منم سفط داشتم همون باعث این ترس و استرس شده  حالا این عق هم رفت رو مخ ما ول کن نیس، اما متشکرم که توضیح دادی و باعث کم شدن استرس شدی حتی یه سر سوزن هم استرس ادم کم بشه غنیمته، چون دوبار سونو رفتم دیگه دکترم فکر نمیکنم اجازه بده، ادمی هم نیستم که دل سر خود رفتن رو داشته باشم میبینی که با یه بار بالا اوردن اینطوری دچار استرس شدم شما فکر کن سرخود برم سونو دیگه استرس و اضطراب احتمالی اونم لابد میگیرم، دوس دارم سینه ها تا اخر بارداری از درد و حساسیت به خود میپیچید تا عوضش خیالم راحت میبود، باید منتظر باشم سه هفته خدا کمکم کنه سکته نکنم، میخوام از دکتر خواهش کنم حداقل نوبت ان تی را بیاره اول هفته یازده تا حداقل یه چند روز زودتر بتونم برم تا دیوانه نشدم و سکته نکردم