من در زمان قهر که خونه مادرم بودم بهم مرتب زنگ میزد و ازم میخواست برم خونه بهش گفتم باید با پدرم حرف بزنی و از اونجا که از قبل با خانوادم کدورت داشت قبول نکرد و با گذشت زمان با من قرار گذاشت رفتم خونه و چند ساعتی باهم بودیم و بازم دعوامون شد و من در عصبانیت گفتم ازت بدم میاد کسی دیگه رو دوست دارم و دیگه حرفی نزد و دعوا نکرد ساکت شد و رفت حموم که من شنیدم داشت گریه میکرد و بعد حموم دیگه باهام حرف نزد و منو ب زور و اسرار برد خونه مامانم ک من قصد رفتن نداشتم میخواستم دیگه بمونم و با خانوادم خدا حافظی کردم که میرم خونه ولی با اسرار که امشبو برو از خلنوادت خداحافظی کن منو رسوند و من یادم رفت بگم دروغ گفتم خلاصه منو رسوند و در چشمام نگاه طولانی کرد که تاحالا ندیده بودم و رفت و شب باهاش تماس کرفتم جواب نداد و فردا بهم زنگ زد گفت از حرفم ناراحت نشو من دیگه نمیتونم باحات زندگی کنم هر راهی ک برای جدایی میخوای انتخواب کن بهم جواب بده گفتم چرا گفت برو سراق همونی ک دوسش داری گفتم دروغ گفتم قبول نکرد چون بار دوم بود حالا هرچی قسم ایه قران قبول نکرد العان ک مدتی گذشته و مشکلات بی شوهری رو دیدم و قبلا عرض کردم ک همه با بهونه های مختلف میخوان سو استفاده کنن دیوانم کرده و دلم براش خیلی تنگ شده و خیلی ازم بدش میاد حالا رفتم خونه درها رو قفل کرده و تلفونی باهاش حرف زدم میگه من دیگه نمیخوام ببینمت و لطفا زودتر اقدام کن و من با خواهر ناتنیش حرف زدم ک میگه مادرش براش دنبال دختر میگرده و وکیل گرفتن زودتر انجام بشه و مادرش جلوی فامیل باهاش دعوا کرده کهچرا نا العان پیگیر نشودی و ازادش گذاشتی کارت ب انجا رسیده حالا نمیدونم چکار کنم بی قرارم دیوانه عصبی شدم و مرد خوبی دلم نگران ایندست که بعد از این ماجرا چطور میتونم کسی رو تحمل کنم چون همه دنبال سو استفادن و با شخصت ادم بازی کنن و با دروغگویی و تریپ‌عاشقی بیان و دلباخته برن حالا هرچی باهاش تماس میگیرم جواب نمیده فقط پیام میده دیگه راهی برای ادامه زندگی پیدا نمیکنم بهم زنگ نزن شمارتو دادم وکیل باهات هماهنگ میکنه و چند روش جلوی راخت میزاره فکر کن جواب بده حالا با ی حرف زندگیم رفت خودم مریضم هشت روزه سر کار نرفتم و دارم کارمم از دست میدم حالا جتلبه مادرم که میگفت من و پدرت پشتتیم العان میگه ربطی به ما نداره خودت میدونی برو جدا خونه بگیر زندگی کن قبلش مرتب بهم میگفت باید شوهرتو از طلاق بترسونی بهش نگو دوست دارم بزار دنبالت باشه العان دیگه مطمینه منو نمیخواد و طلاق جدی خودشو کشیده عقب بخشش از همه عین خر موندم تو گل از ایندم میترسن حالا العان چکار کنم ک باورش بشه من ی چیزی گفتم البته یکمم مشکوک داستان قبل ازدواجم بود العان دیگه مثل اینه ک منو نمیشناسه و من تحت درمان بارداری بودم ک میگه خودت میدونی دوست داری ادامه بده دپست نداری ولش کن
با مشاور مشورت کن
من شوهرم بگه یکی دیگه رو دوس داره به شوخیم بگه دیگه یک ثانیم نمیخامش به نظر من این شوخی نیست اصلا
آخه اینم شد حرف. اختلاف داشتید؟؟
حتما برو مشاوره.دیگه کاری هست ک شده ولی اگه زندگی رو دوس داری با مشاوره مشورت کن
یه حرفی زدی پاش وایسا
مگه بچه اید که تو دعوا ازین حرفای بیخود میزنید
زندگی حرمت داره
الانم
کاری نکن صبر کن
عزیزم این دورو زمونه نه مردنه زن از طلاق نمیترسه فقط و فقط از طرف مقابلش زده میشه
الان هرچی پیامو زنگ بزنی خودشو میکشه عقب یه پیام بده قسمو اینا که من دروغ گفتمو میخواستم ببینم واکنشت یه اعصابم خورد بودو فلان دیگم بهت پیام نمیدم خودت منطقی فک کن میفهمی چقد دوست دارمو اینا بگو دیگه هم زنگ نمیزنم امیدوارم درست تصمیم بگیری و دیگم نه پیام بده نه زنگ ببین تا چند روز چی میشه شاید برگرده ولی اینجوری که سمجش بشی پس میکشه خودشو
یه تجربه شد برات که دیگه به هواخواهی هیچکس اعتماد نکنی. چون حتی مامان ادم هم زندگیش رو فدای زندگی بچه ش نمیکنه.
به نظرم برو خونه مادرشوهرت. از اونا کمک بگیر
واقعیت رو بگو.
حتی من باشم میگم تعهد میدم هیچکس تو زندگیم نیست و اگه مدرکی پیدا کردین که هست، بدون گرفتن مهریه طلاق میگیرم و میرم.
هرجور شده اعتمادش رو جلب کن تا دیر نشده.
ببین از کی حرف شنوی داره، از همون ادم کمک بگیر.
وقتی مرد بگه نمیخوامت دیگه نمیخواد نمیخوام حالتو بدتر کنم ولی ب نطرم دیگه فایده ای نداره
این شوخیه؟! من هرگز با همچین ادمی که هوای دهنش رو نداره یک ثانیه زندگی نمیکنم !! طرف هزارتا کار میکنه جا نماز اب میکشه شما هیچکاری نمیکنی ولی با زبونت خودت رو خار و خفیف می کنی؟؟! شما تنها برو مشاوره و حتما روی خودت واسه شروع زندگی جدید با یه شخص جدید کار کن ! تو زندگی قبلی شما دیگه با اون حرف هیچ حرمتی نداری دوست من
این شوخیه؟! من هرگز با همچین ادمی که هوای دهنش رو نداره یک ثانیه زندگی نمیکنم !! طرف هزارتا کار میکنه جا نماز اب میکشه شما هیچکاری نمیکنی ولی بت زبونت خودت رو خار و خفیف می کنی؟؟! شما تنها برو مشاوره و حتما روی خودت واسه شروع زندگی جدید با یه شخص جدید کار کن ! تو زندگی فبلی شما دیگه با اون حرف هیچ حرمتی نداره دوست من
مشکلت اینه هنوزم فکر میکنی یه چیزی گفتی. عزیزم چیزی که شما گفتی دقیقا عواقبش همینه که اینجایی.. سعی کن با وکیل صحبت کنی که توافق کنه برای آشتی دادنتون
برو پیش مشاور ولی چرا این حرفو زدی ؟؟
وای منه خرم این حرف به شوهرم زدم یبار
ولی همون لحظه گفتم دروغ گفتم
چه اشتباهی کردم
انشالله مشکلت حل شه عزیزم
به نظرم برو به هر طریقی شده پیداش کن بغلش کن و بش بگو اگه منو دوس نداری موافقم واسه طلاق فقط باید مطمن شم که باور کردی دروغ گفتم بت
بعدم حسابی بغلش کن و بگو مدیونت باشم یه لحظه حتی به یه نفر عیر تو فک کرده باشم
ارسال نظر شما
