بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
این مردا رو دیدی حالا خوشگلاشون هیچی ولی زشتاشون هم انقدر اعتماد به نفس دارن که
دخترک خنده کنان گفت که چیست...راز این حلقه زر...راز این حلقه که انگشت مرا... اینچنین تنگ گرفته است به بر...راز این حلقه که در چهره او...اینهمه تابش و رخشندگی است...مرد حیران شد و گفت... حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است...همه گفتند:مبارک باشد...دخترک گفت:دریغا که مرا...باز در معنی آن شک باشد... سالها رفت و شبی...زنی افسرده نظر کرد برآن حلقه زر...دید در نقش فروزنده او... روزهایی که به امید وفای شوهر...به هدر رفته هدر....زن..... پریشان شد و نالید که وای...وای این حلقه که در چهره او...باز هم تابش و رخشندگی است... حلقه بردگی و بندگی است...فروغ فرخزاد.....
اره منم به خالم رفتم یه مدت خیلی غصه میخوردم از مربیمون توی باشگاه پرسیدم گفت سنت بره بالا بیشتر میشه باید ورزش های مخصوصش رو انجام بدی برات بهتره شلوار جذب هم نمیپوشم معمولا شلوار گشاد با مانتوی کوتاه و کتی
پناه میبرم به خدا از اندوهی که قلبم را در سکوت میخورد...