2733
2739
عنوان

خیلی حرصم می گیره از این جماعت

224 بازدید | 20 پست

بچه ها خیلی حرصم می گیره خیلی غصه می خورم موقعی که می بینم دوتا عمویم وعمه ام به بابای محل نمی دهن بخدا بابای من خیلی هم با معرفت است از ببچگی همه این را بزرگ کرده زحمت اینهاراکشید چون پدر نداشتن به مامانم محل نمی دهند امروز رفتیم مراسم یکی از اقوام خاکسپاری دیدم دو زن عمو وعمه ام باهم هستن مامان هم تنها دلم برای مامانم سوخت درصورتی مامام از همه لحاظ بر آنها سر داره چون حق بابام کشیدم تو ارث میراث بالا فقط یکی از عموهام از اون کی عمویم واز عمه ام حساب می بره جرائت نمی کنه چیزی به آنها بگه ولی حسابی به بابای من زور می گویند خدا ازشون نگذره مامانم خیلی کوتاه می آید برایش هم مهم نیست که با اونها نیست ولی من دق کردم از دستشون

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
تو مراسمات ما هم یک زن عموم همیشه تنها است ولی به خاطر اخلاق خودش .


ولی اصلامامانم بخدا اعتراضی رو ارث بابام نداره مامانم از نظر اخلاقی وخوش رویی توفامیل زبانزد است ماسه تا بچه هستیم از بچه های اونها موفق تریم یک خورده ای روی ما هم حسودی می کنند فامیل هم مامان منو را بیشتر دوست دارن به مامانم بیشتر احترام می زارن تا زن عموهام 

ولی اصلامامانم بخدا اعتراضی رو ارث بابام نداره مامانم از نظر اخلاقی وخوش رویی توفامیل زبانزد است ماس ...

خب  چرا حرص میخوری . باید خوشحال باشی که اونا نمیدونن از حسادت موفقیت شما چیکار کنن .

2738
خب  چرا حرص میخوری . باید خوشحال باشی که اونا نمیدونن از حسادت موفقیت شما چیکار کنن .


حرصم بخاطر محبت هایی است که بابام داره به اونها همشون را دوست داره بی نهایت همین امروز همه از همشون بزرگتر بابام رفت جلو سلام واحوال پرسی ولی اونها محل ندادن 

چقدر شبیه مایین شما.

منم یه عمو و دو تا عمه هام رو بابام بزرگ کرد و سر و سامون داد. چون پدربزرگم فوت شده بود. بعدش عمو و عمه بزرگم رفتن امضای بابامو جعل کردن و با تبانی با یه وکیل تمام ارث رو بالا کشیدن. تازه قهر هم کردن!!!!

مامانم هیچی نگفت با اینکه اون زمان وضع مالی مون اصلا خوب نبود. حتی بابامم خواست بره شکایت ولی مامانم نذاشت. گفت آبروریزی میشه.

چند سال قطع رابطه بودیم. عین مامان شما، مامان منم هر مراسمی که میرفت و اونا بودن، تحویلش نمیگرفتن. پشت سرشم میگفتن پای داداشمونو از خونه ما بریده.

ولی خدا جای حق نشسته. گند کاراشون در اومد. یهو همه فامیلای بابام زنگ میزدن از مامانم حلالیت بگیرن. 

بعد عمه ها و عموم ورشکست شدن. با بدبختی روزگار میگذرونن. ولی بابام ماشالا الان وضعش توپ شده.

عموم که تو اوج جوونی با دو تا بچه صغیر به وضع بدی فوت کرد. تاره بعدش معلوم شد دیه فوت مادربزرگم رو هم بالا کشیده. که الان باز با شکایت عمه هام (طفلی بابام هی میبخشه این عوضیا رو) زن عموم یه پاش دادگاهه یه پاش خونه.

عمه کوچیکم هم بااینکه سنش بالاست ولی ازدواج نتونست بکنه و تو یه خونه کلنگی که از مادربزرگم مونده تنها زندگی میکنه و همش میترسه عمه بزرگم و زن عموم از اونجا بلندش کنن.

تازه باز هم بابام هواشو داره که تا الان اونجا مونده.

تازه احترامی که الان ما تو خانواده بابام داریم، هیچکدومشون ندارن. همه شم به مامان و بابام میگن خوش به حالتون دختراتون هم خوشبخت شدن. 

خودشون بچه های خوبی هم بار نیاوردن متاسفانه. که البته معلومه با پول حروم همین میشه دیگه.

شمام صبر کن ببین خدا چجوری میذاره تو کاسه شون. واگذار کن به خدا و کیف کن.



دوست من اگه تحمل نظرات مخالف رو نداری، تاپیک نزن. دلیلی نداره همه باهات هم عقیده باشن. اگرم تاپیک زدی، نظر مخالف هم دیدی، لااقل توهین نکن. شعور داشته باش. مرسی.
چقدر شبیه مایین شما. منم یه عمو و دو تا عمه هام رو بابام بزرگ کرد و سر و سامون داد. چون پدربزرگم فو ...


واقعا "همین طور است همین جور عین شما باور می کنی تمام چیزهایی گفتی برای خونواده ما هم صدق می کنه مامانم همش میگه  به بابام نروی شکایت کنی زشت است آبروریزی میشه تو روی فامیل حرصشون درآمده بخاطر من ودوتا داداشم داداشام خیلی پشت بابایم هستن 

واقعا "همین طور است همین جور عین شما باور می کنی تمام چیزهایی گفتی برای خونواده ما هم صدق می کنه مام ...

خیالت راحت باشه. خدا جای حق نشسته.

مامانم اینا یکسال خونه بابابزرگم میشستن. مامانم میگفت بابات دانشجو بود و حقوق نداشت، تو هم نوزاد بودی و تازه به غذا خوردن افتاده بودی. بعدش عمه ها و عموت و مادربزرگت یه دیگ غذا میپختن تو حیاط، بوش میومد بالا. ما گرسنه بودیم ولی کسی برامون غذا نمیاورد. یه بار سر فوت بابابزرگت یه بشقاب غذا فرستادن بالا، ما دادیم تو بخوری که گرسنه نمونی، خودمون نخوردیم.

بعد تو این اوضاع عموم رفت تمام ارث رو بالا کشید. صداشم در نیاوردن. یه بار که بابام پیگیری کرد برای زمین بابابزرگم، فهمید فروختنش.


حالا الان ماشالا بابام وضع مالیش عالی شده. جهیزیه ای به من و خواهرم داد که همه دهنش باز مونده بود. الانم یه جای خوب یه خونه بزرگ خریده. همشم گشت و گذار میرن با مامانم.

اونوقت عموم که جوون مرگ شد و حتی نتونست پولی که بالا کشیده بود رو بخوره.

عمه بزرگم که تو سن بالا یه شوهر داغون و بددل کرده همش میناله. وضع مالیشونم خیلی معمولیه.

عمه کوچیکم هم که ازدواج نکرده، تو یه خونه کلنگی تنها مونده. حقوق بازنشستگی بابابزرگم رو میگیره. بابامم کمکش میکنه البته.


بعد اونقدر روشون زیاد بود، مادربزرگم که فوت کرده بود، عموم و عمه م میگفتن عمه کوچیکه باید از خونه موروثی شون پاشه، بابام که بچه بزرگ خانواده س ببره تحت تکفل خودش!!!!

یهو ما شدیم بزرگتر خانواده! درحالیکه بابام برای عموم رفت خواستگاری، ولی اون حتی عروسیشم ما رو دعوت نکرد!

یادمه دخترعموی بابام زنگ زد خونه ما به مامانم گفت چرا نیومده بودین عروسی؟

مامانم گفته بود عروسیه کی؟

یعنی حتی به ما نگفته بودن عروسیه عمومه!!!

بعد من به اصرار مامانم کارت عروسیم رو بردم برای عمو و عمه م، هیچکدوم نیومدن.


ولی چنان تقاص پس دادن و میدن که ادم تو کار خدا حیرون می مونه.


دوست من اگه تحمل نظرات مخالف رو نداری، تاپیک نزن. دلیلی نداره همه باهات هم عقیده باشن. اگرم تاپیک زدی، نظر مخالف هم دیدی، لااقل توهین نکن. شعور داشته باش. مرسی.
خیالت راحت باشه. خدا جای حق نشسته. مامانم اینا یکسال خونه بابابزرگم میشستن. مامانم میگفت بابات دانش ...


دلم این وسط برامامانم می سوزه بیچاره مامانم همش مامانمومقصر می دوننن در صورتی بخدا اینجوری نیست الان عید جشن عروسی ام است شاید نیایند ولی بابام غضه می خوره اگه نیایند من که برام مهم نیست بابای من هم خداررا شکر وضعش خوب است نه در حد عالی با وام وقسط وحقوق کارمندی حدود 110 میلیون جهیزیه برای من تهیه کرده چون من تک دخترم برای دادشم ماشین خرید بهترین عروسی را براش گرفت خوب همین عمویم که زرنگ وکلاهبردار است خیلی جرش می گیره که من باید می شدم زن پسر ارازلش بخدا اینقدر پسرش بدی شده دائم الخمر بیکار وتنیل در صورتی دادشم همسن اوست بهترین شغل استخدامی را داره زن هم گرفته بهترین زندگی را داره اویکی دادشم هم همین طور خودمم هم دارم با یک ادم خوبی ازدواج می کنم .ولی خوب عموی من یک خونه بزرگ تقریبا خونه باغ یک میلیاردی مال مادر بزرگم را بالاکشید مثل فامیل شما سندش را جعل کرده کلاه سربابام گذاشتن چند تامغازه بوده به بابام ندادن ما فقط خونه داریم باماشین با مامان بابای کارمند حقوق بگیر ولی خوب راضی هستیم بابام هیچی تا حالا کم نذاشته برامون ولی عمویم با کلاهبرداری ومال مردم خوری خیلی پول داره جالب اینجاست ماه محرم نذری هم می ده 

دلم این وسط برامامانم می سوزه بیچاره مامانم همش مامانمومقصر می دوننن در صورتی بخدا اینجوری نیست الان ...


باور کن اول و اخرش همه رو میذاره و میره

میگم عموم جوون مرگ شد با دو تا بچه کوچیک که یکی شون هنوز مدرسه نمیرفت!!

با پولایی که از بابام بالا کشیده بود و کلی قرض و وام یه خونه کوچیک تو یه منطقه پایین خرید. منتها چون پولش نقد نبود چند سال داد دست مستاجر. خودشون 7 سال تو یه اتاق خونه مادربزرگم میشستن!

تا اومد اسباب بره خونه جدیدش، سکته کرد و مرد.

یعنی تو اون خونه نرفت اصلا!!!!

من اونو دیدم گفتم چرا حرص بزنم و حق رو نا حق کنم درحالیکه معلوم نیست اصلا به خوردن اون مال برسم یا نه؟

شمام مطمئن باش عموت هرچی بیشتر بره بالا، سقوطش وحشتناکتره. هم این دنیا حسرتشو میکشه هم اون دنیا. خیالت راحت.

منم همینجوری همه مامانم رو مقصر میدونستن. ولی بعدا زمستون رفت و رو سیاهی به زغال موند.

نگران نباش

دوست من اگه تحمل نظرات مخالف رو نداری، تاپیک نزن. دلیلی نداره همه باهات هم عقیده باشن. اگرم تاپیک زدی، نظر مخالف هم دیدی، لااقل توهین نکن. شعور داشته باش. مرسی.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   بهاران7979  |  20 ساعت پیش
توسط   _khab_  |  8 ساعت پیش