سلام مامانا خوبید دختر من امروز 9 روزشه دیشب اومدیم خونه خودمون پسر اولم الان یکم حساس شده توجه بیشتری میخواد البته همسرم همه کارا رو انجام میده
واااای هاوری دیدی چ حس خوبیه😅 من ک روحیه م ب شدت خوب میشه دختر منم امروز روز سوم بود ک پی پی نکرده بود صبح ک صدای پی پی کردنش رو شنیدم ی انرژی گرفتم خواب از چشام پرید شستمش خودم تنها. لباسشو عوض کردم روغن مالیش کردم😃😃😃😄😄😄😄چ کردن با ما این نی نیا😁😁😁
تازه شربت گریپ میکسچر هم خریدم دوروزه بهش میدم ی کم آرومتر شده😀😀
ممنون عزیزم ان شاءالله گل پسر توهم خوب خوب بشه درمان آسونیه خداروشکر
من پوشک رویی رو چند بار استفاده میکردم کثیف ک نمیشد فقط زیری کثیف میشد رویی رو تا هرچند بار ک چسبش هنوز خوب بود میبستم خودش ی صرفه جویی هست بعد اینکه من ی سایز هم بزرگتر گرفته بودم ک پاشو بیشتر باز کنه یعنی اون مدت سایز دو برای دخترم میبستم ولی الان ک خوب شده یک میبندم
عزیزم تحمل کن ی کم بزرگتر بشه درست میشه خوابش و میتونی راحت کنارش بخوابی
دختر تو ک خوبه خانم همکارشوهرم بارداره ی پسر هشت ساله داره از وقتی مامانش باردارشده دست از سرش برنداشته همه جا باهاشه همه کاراشو هم مامانش باید انجام بده 😕خدا صبرتون بده
من و شوهرم ک فعلا میل شدیدی ب تک فرزندی پیدا کردیم😄😄
آره زینب جون تو نت خوندم ک یبوست میاره ولی خب من از تولدش تا الان بهش میدادم تقریبا دوهفته ای هست ک یبوست میگیره قبلا نمیگرفت و حتی بعد از هر شیر خوردن سریع پی پی میکرد حالا دوسه روزه ی کم شیرش رو رقیق تر درست میکنم امروز خداروشکر سه بار پی پی کرد
ببرمش دکتر ببینم چی میگه برای یبوستش؟شکمش هم با صدای بلند و طولانی قار و قور میکنه 😕
آیلین جان از رنگ دخترت باید متوجه بشی ؛زردی هم با جیش دفع میشه ؛من که دیگه آز نمیبرمش دکترشم همین وگفت ؛طول میکشه فقط باید خوب شیر بخوره خوب جیش کنه ؛چون زردی برای شیر مادر من رعایت میکنم ولی نبات و عرق نعناع میخورم ...ولی متعادل دیگه ....
سلام عزیزم جات خالی بود ،انشالله ک هرچه زودتر بچت خوب شه،علایم برفک چجوریه؟،،من نوزده روزه ختنه کردم چهار روزه حلقش افتاد خوب شد،فقط چند ساعت اول درد دارن ک اونم استامینفن میدی اروم میشه،من پسر بزرگمو پنج شش ماهه ختنه کردم چند روز عذابمون داد خودشم بیچاره انقد ناراحت بود اینیکیو زود کردیم ک دردوحس نکنه یا کمتر حسش کنه،نگران نباش زودتر بکنی زودتر خوب میشه تا بچت شکمش مث بچه های ما نشده اونموقع میشه چند درد
اره واقعا دوتا سخته اونم بچه شما ک کوچکه،ی مدته میگذره ب شیرینی بعدش فکر کن باهم بزرگ میشن همبازی میشن،افسردگی نده بخودت عزیزم،اسباب بازی برا دخترت بزار دفتر بزار جلوش نقاشی بکشه سرگرم شه،یکم وقتتو برا اونم بزار،انتظار درک نداشته باش کوچکه اونم دلش مامانشو میخاد،الان ی بچه کوچک اومده حسادت میکنه میگه شده مامان اون ،منو فراموش کرده،ده دقیقه هم ک شده براش وقت بزار و باهاش بازی کن ،فقط اروم باشو عصبی نشو چون اون موقع باکارای منفی میخاد جلب توجه کنه
عزیزم چیزایی ک ب زینب جان گفتم ب شمام میگم من خودم ی پسر بزرگ دارم شکر خدا الان سازش دارن اون خودش دوست داشت ابجی و داداش داشته باشه اسرار میکرد ک منم میخام،اون چیزاییم ک گفتم راجع ب دختر خواهرمه توجه زیادی ب کوچکه کردن بزرگه یاغی شد وای ک حرف هیچکیو گوش نمیکرد همش کارای منفی برا جلب توجه میکرد ،یبار میخاست خواهر کوچکشو خفه کنه،انقد ازش متنفره،البته الان یکم بهتر شده مدرسه میره
ههه دقیقا،منم گریپ میکسچر گرفتم تأثیر نداشت نمیدونم چرا،الان گریپ واترو پدی لاکت میدم،چهار پنج روزه ک صبح ها تا بعد ظهر کلافم کرده هی تکون میدم میخابه باز پا میشه هوا ک تاریک شد میگیره میخابه ،،بنظرم ب تاریکی عادت کرده
سلام عزیزم،دخترت ک خوابید یکم با پسرت وقت بگذرون فکر نکنه از یاد رفته ،با باباشم برن بیرون،فقط سعی نکنید با اسباب بازی خریدن بهش محبت کنید چون لوس میشه همیشه ازتون انتظارداره بودونبودو نمیدونه چیه،بازم خودتون بهتر میدونید کتابی چیزی در این مورد بخون
