2737
2734
عنوان

داستان زندگی یک پیرزن.خیانت.

| مشاهده متن کامل بحث + 391343 بازدید | 1142 پست

دیگه من اون مهتاب نبودم

نمیخاستم بهش فکر کنماما مگه میشد

تشنه محبت بودم

تشنه عشق بودم

گر گرفته بودم صورتم قرمز قرمز بود

نگران بودم یعنی چی قراره بشه

بچه ها اومدن داخل

گفتن مامان شام چی داریم.به خودم اومدم دیدم خیلی وقته تو خودمم و دارم فکر میکنم به حرفاش به جمله عاشقتم

فرداش مهناز که داشت توی کوچه بازی میکرد اومد داخل

گفت مامان عمو نادر(شوهر خواهرشوهرم)این کاغذ داد گفت قبض برق بده مامانت

باز کردم بوی عطر خوشبویی میداد

عطری که هیچوقت نشنیده بود

دستخط زیبا

نه مثل نامه های شوهرم چرک و کاغذ چروک

یه کاغذ شکیل

با خطهای منظم و خط کشی شده

پر از حرفهای عاشقانه

پر از شعرهایی که خودش سروده بود

هر روز نامه

و هر روز التماس برای دوباره دیدنم

برای جواب نامه دادنش



بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم اگه همه رو توی یه پست بزاریم میگید کپی و رمانه اگه نزاریم هی میگید خب خب من هیچ دلیلی برای د ...

شماادامه بده منتقدامجبورنیستن بخونن

به امید روزی که کرونا نابود شه 😇یک عدد معتاد به نی نی سایت   
2731
2740
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز