دامادم که خیلی اقا و با شخصیت به نطر می اومد
عروسی هم خلوت بود و خیلی مهمانا های کلاس نبودن و من هنوز مات چهره ی عروس بودم
همش میگفتم باید بپرسم کدوم ارایشگاه رفت
بعدش عروس یه کوچولو باهمراه ها رقصید که انصافا رقصشم خوب بود...چند دقیه بعد دیدم همه نشستن عروس وسط سالن رو به داماد نیکروفت به دست بود
گفتم بسم الله میخواد روضه بخونه یعنی😲
دیدم نه شروع کرد به ترانه خوندن اونم با کلی ادا و ناز