چرا من هیچ وقت چیزی ندارم بگم😬😬😬
من سنم کمتربودجوگیرزیادشدم😶
امادوست شوهرم آدم جوگیریه یه بارزمستون رفتیم باغ
آب داخل استخروحشتناک یخ بود من دستمو زدم توی آب گفتم وای چه سرده دل میخادکسی بپره توی آب
دوست شوهرم گفت من میپرم😐
گفتم ای بابا مگه میشه
ببخشیدمردک دیوانه کاپشنش درآوردپرید
وااای بیچاره داشت میمردباکمک شوهرم اومدبیرون عیدبیدمیلرزید وقیافش انگار مرده ازگور دررفته😑
عه سگول تویی😍 تو که رفته بودی
چه خوب شد اومدی عسیسم دلم واست تنگ شده بود😍
من تو موقع رقص تو عروسيا جوگيرم بد نميرقصم اما فكر ميكنم زياد ميرقصم
جوگیر نشدم ولی هول چرا
تو قرار اول با شوهرم بستنی شکلاتی و به مانتوم دور دهنم دستای شوهرم رو کش ماشینش کف ماشین مالیدم😐توشکمم هیجی نرفت
دستام‌میلرزید😂😁
پربازدید امشبم مشخص شد 😄😆😆😩من برم لالا
اوج تو جو بودن من زمانی بود که..
کتابای هری پاترو میخوندم منتظر بودم دامبل دور مدیر مدرسه جادوگری هاگوارتز برام دعوتنامه بفرسته برم😐
دل شکستن خیلی براش راحت بود😑
وايييي دوستتت خيلي بد جوگيررر شده بود 😅😅😅😅😅 من خودم سنبل جوگيري و سوتيم 😥😥
