شوهرم و برادرش شريكن تو كار شوهرم مشغول تحصيل بود ولي برادرشوهرم چون مدرك داشت همه چيزي به نفع خودش تموم ميكرد خانومش هم هميشه تو جمع شوهرمو ضايع ميكرد حالا كه درس شوهرم تموم شد گفتم يه مهموني بدم كه همه خانوادش بفهمن درش تموم شد بعد از شام هم سورپرايزش كردم قيافه جاريم ديدني بود😆