2733
2734
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731

از همون اول بارداري از زايمان طبيعي وحشت داشتم چون مامانم سخت زايمان بود و خواهرم هم منو ترسونده بود چون خودش از ترس ضربان قلب بچه كند ميشه و سزارين ميشه،كلا زايمان طبيعي تو ذهنم بد كنجونده شده بود،دقيقا موقعه منم همه قانونا برعكس شد دكترم با اينكه بيمارستان خصوصي كار ميكرد قبول نكرد عملم كنه ميگفت واسم پرونده رد ميكنن و نميتونم،تا هفت ماهگي بم بريچ بود دكترم اميد وارم كرد بعد ديدن اين جواب گفت ميگيم كيسه ابش تركيد اورژانسي عمل شد و تو پروندت اين سونو رو ميزاريم منم كل كابوسام تموم شد و خيالم راحت شد ٣٤هفته بودم كه زد زير حرفش گفت نميتونم بيا ١٥٠٠بده دكتر بيهوشي بي حست كنه طبيعي زايمان كن البته جدا از هزينه بيمارستان خصوصي منم قبول نكردم،پيش چهار پنج تا متخصص رفتم گريه كردم گفتن عمل نميكنيم انگار همه كه به من رسيدن قانونمند شدن حتي پيش روانپزشكم رفتم بهم نامه بده گفت بايد زودتر ميومدي و بايد بري كميسيون منم دردام شروع شده بود و ميدونيتم زود زايمان ميكنم البته بخاطر دوندگي هام بود

جاريام ميگفتن ولكن شايد مصلحت خداست كه طبيعي زايمان كني اخر تو راه ميزايي انقد ازاين مطب به اون مطب ميري،ولي گوشم بدهكار نبود،پيش يه متخصص رفتم اونم قبول نكرد ناراحت تو مطب نشسته بودم كه به خانومي كه معلم بود هم كلام شدم گفت يكي تز دوستام ماما ست ادرسش و داد گفت اون معرفيت ميكنه بري پيش متخصص(فرشته نجاتم بود از طرف خدا)رفتم پيشش اونم نامه داد رفتم پيش متخصص اصلا از رفتارش خوشم نيومد خيلي بد اخلاق بود گفت يكونيم بده فردا بيا بيمارستان پولو گرفت از شوهرم امضا گرفت كه من هيچ هزينه اي ازت نگرفتم و فردا قرار شد ساعت هشت بيمارستان خصوصي تهران باشم،اسرار كردم كه دولتي باشه ولي قبول نكرد گفت دولتي ها سخت گيرن

خدايا مرسي عشقمو افريدي  

واسه قبل عمل يه سونو نوشت با شوهرم رفتيم سونو رو انجام بديم خيابونا خيلي شلوغ بود زمان انتخابات رئيس جمهور بود همه جا بزنو برقص اخرين شام رو هم بيرون خورديم يكم گشتيم وقتي رسيديم خونه ساعت يك صب بود خوابيدم با اينكه خيلي استرس داشتم كه فردا كوچولومو ميبينم ولي زود خوابم برد بخاطر خستگي ساعت دو نيم بود كه احساس داغي تو بدنم كردم اولش فكر كردم خوابه ولي بعدش بيدارشدي ديدم كيسه ابم پاره شده شوهرمو بيدار كردم به دكتر پيام دادم خيلي ترسيده بودم ديدم جواب نداد بهش زنگ زدم با بداخلاقي جواب داد گفت الان ساعت سه صبحه الان انسانها ميخوابن بهش گفتم كيسه ابم تركيده گفت اگه ميخواي عملت كنم برو تهران منم ميام اگه نه برو فردا پولتو از منشئ بگير با صداي نا اميدانه گفتم ميخوام عملم كني گفت پس برو بيمارستان،اخرين عكس رو گرفتم و از زير قران رد شدم و رفتيم دنبال مامانم سر كوچه كمرم تيركشيد و كمردرد دوران پريود بود،تا از كرج به تهران برسيم دردام بيشتر شد مامانم همش دستمو فشار ميدادپنج دقيقه بعد شروع ميشد،شوهرم با نقشه راه بيمارستانو ميرفت اخه قبلا نرفته بوديم اونجا،نزديكاي بيمارستان راهو گم كرديم و نقشه نشون نداد دردام شديد شده بود

خدايا مرسي عشقمو افريدي  

ديگه داشتم اشك ميريختم شوهرم هول كرده بود ساعت ٤/٥بود هيچكي تو خيابونا نبود كه ازش ادرس بپرسيم جز رفتگرا كه اونا نميشناختن يه بارم ادرسو اشتباه دادن و دور خودمون چرخيديم،يه بيست دقيقه اي سرگردون بوديم تا بيمارستانو پيدا كرديم معتل نكردن  اتاق عمل اماده بود سوند و وصل كردن دكترم نيم ساعت بعد من رسيد با همه خدافظي كردم و رفتم زير لب ذكر ميگفتم وارد اتاق عمل كه شدم ترسم بيشتر شد دكترم گفت بزار معاينه ت كنم ببينم چقد دهانه رحمت بازشده پنج سانت باز شده بود خيلي درد ناك بود معاينه ش،بقيه دكتراي بالا سرم مرد بودن و برعكس دكتر خودم خيلي خوش اخلاق وقتي پرده رو جلوم كشيدن يه دكتر مرد بالا سرم دستش روپيشونيم بود بهم دلگرمي ميداد وقتي عمل شروع شد برش اول رو يكم احساس كردم ولي دكتر الكي گفت شروع نشده وقتي پيشميرفت يكم درد داشتم ناله مردم دكترم با عصبانيت گفت چرا ناله ميكني ولي يه اقا با خوش اخلاقي ارومم كرد و اكسيژن برام گذاشت وقتي بچه رو بيرون كشيدن حالت خالي شدن بهم دست داد صداي گريه هاش كه اومد تو دلم قربون صدقش ميرفتم اوردن بوسيدمش و بردن

خدايا مرسي عشقمو افريدي  

فقط باید اون پولو میدادید😧

جمله ی چرا انقدر زود ازدواج کردی؟ به اندازه ی جمله ی چرا ازدواج نمیکنی؟ زشته! جمله ی سومین بچه رو میخواستی چیکار؟ به اندازه ی سوال چرا بچه دار نمیشی ناراحت کننده اس! به اسم روشنفکری در زندگی دیگران دخالت نکنید🙏

واااای عزیزم چقدر دکترا با بداخلاقی و نامردی باهات رفتار کردن... ااااالهی.. انشالله زایمان خوب پیش رفته باشه

دختر بهاری من تو آخرین روز اردیبهشت 97 به دنیا اومد خدایاااا شکرت ..‌. همیشه دعا میکنم خدا این لذت رو نصیب همه منتظرها کنه😊
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز