از دیشب میگفت دندونم درد میکنه اخم داشت..منم گفت سر به سرش نزارم یه وقت دعوا نشه ساعت شش ونیم غروب خوابیدم تاصبح..الان ک بیدارشدم گفت صبحونه رومیخوری ظرفا رو جمع کن..گفتم من دارم لباس پهن میکنم بیست تا دست ندارم ک
بعدش گفتم فقط من صبحونه نخوردم توهم خوردی،تو جمع کن..گفت زر زر نکن بیا جمع کن..گفتم حرف مفت نزن بیشعور بی درک..اونم اومد یکی محکم هولم داد و محکم زد رو دستم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.