2752
2734

من برادر شوهر بزرگمو خیلی دوست دارم مثه داداشمه حوصلم سر رفته بود تو جمع رفتم کنارش نشستم گفتم بیا کیلیپامو نگاه کنیم هنسفیری دادم بهش.یه پیرزنه داشت شعر میخوند اخر شعرش گفت کس ندید است ....به این کلفتی...وای گوشیو انداختم میگفتم ببخشید من ندیده بودم اینو ببخشید اونم میخندید بعد بهم گفت اول خودت نگاه کن بعد بیار نشون کسی بده😂وااای بعد گفتم من اصلا دیگ روم نمیشه تو چشای فلانی نگاه کنم چند دیقه بعدش صدام کرد یه چیزی ازم پرسید منم ریلکس جواب دادم یهو شوهرم گفت چقدم که روت نمیشد😂😂😂

من قهرمان زندگیمو تو آینه میبینم💎
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



واقعا پرو بازی در اوردی😂😂

اخه فقط این نیست ک ابرو نمونده واسه من😂😂عفونت ادراری گرفتم بردنم دکتر با برادر شوهرم بعد من رفتم از ازمایش جای ادرارو گرفتم اونو گرفته بودم دستم از همه میپرسیدم دست شویی کجاست؟اومد در گوشم گفت تو حیاطه ولی رفتی تموم شد اینو دستت نگیری بیاری بیرونا😂😂😂قایم کن نگاش کردم زدم زیر خنده گفتم به خدا اگ نمیگفتی میووردم 😂

من قهرمان زندگیمو تو آینه میبینم💎
واقعا پرو بازی در اوردی😂😂

یدونه بد ترشم این بود که ساعت ۴ صبح بود داشتیم فیلم میدیدیم یکی یکی همه رفتن خوابیدن من و برادر شوهرم موندیم حوصلمون سر رفت گفتم بیا عکسای فلشمو ببینیم مطمئن بودم هیچی توش ندارم خلاصه یکی یکی عکسا رفت داشتیم میخندیدیم یهو یه عکسه اومد ک از زنو مرده تو خونه از پشت پنجره عکس گرفته بودن اونام مشغول بودن😑هر کاری میکردم نمیرفت بعدی ...اونم سرش تو گوشی بود یهو ی نگاه انداخت گفت حداقل پرده رو میکشیدید😂لامصب اونجام گفتم ب خدا از این عکسا نداشتم ببخشید😂😂خلاصه چند روز بعدش مادر شوهرم گفت تو اتاق میرید پرده رو بکشید داداشت میگه یه عکس دیدم از پشت پنجره از زنو شوهره انداختن 😂😂رفت بیرون ب شوهرم گفتم من اون عکسه رو  نشونش دادم😂😂😂

من قهرمان زندگیمو تو آینه میبینم💎
2731
اینقدر از این سوتیا میدم مخصوصا وقتی یه جاشلوغی باشه و مجبورم با خیلیا احوالپرسی کنم کلا دیگه قاط می ...

منم خخخخخخ داغونم ینی😂

تنها بنایی که اگر بلرزد,محکم تر میشود دل است💓دل آدمی زاد,باید مثل انار چلاندش,تا شیره اش دربیاد...💓

ابتدایی بودم.تازه موهامو‌کوتاه کرده بودم. یه دوستی داشتم موهاش خیلی بلند بود و همش پزشو میداد منم حرصم گرفت قیچی بردم مدرسه و نیکمت پشت سرشو نشسته بودم گیسشو‌تا بالا چیدم اوردم جلو چشمش گفتم بیاااا اونقد پز دادن نداشت که..😲😂😂

یعنی چی که ما انسان را در رنج آفریدیم و زندگی او مملو از رنج‌هاست؟می‌خوام صد سال سیاه نمی‌آفریدی  

یه دفه میخاستم برم جایی،رسیدم دم خیابون ومنتظر تاکسی شدم،یکم اونطرف تر یه پسر بچه با مامانش وایساده بود بعداز چند دقیقه یه ماشین نگه داشت من رفتم سمت ماشین،همینجور که داشتم درو باز میکردم پسر کوچولوعه هی زیر زبون میگفت نه،خلاصه من جلو سوارشدم وانا عقب،تا پیدا شدم میخاستم کرایه بدم آقاهه کرایه نگرفت.گفت من تاکسی نبودم،نگو اون خانومه وپسرش منتظر باباشون بودن و من فکر کردم تاکسیه وسوار شدم.اوناهم دیگه به روی من نیوردن،خبلی خجالت کشیدم اما خنده هم امونم نمیداد

میشه برای حل مشکلم دعا کنی!؟خواهش میکنم🥲🙏🏻
ترکیدم از خنده وای چه ترفندی

اصلا با پز دادن کنار نمیام یجوری اون منبع پز رو از بین باید ببرم 😂😂😂

یعنی چی که ما انسان را در رنج آفریدیم و زندگی او مملو از رنج‌هاست؟می‌خوام صد سال سیاه نمی‌آفریدی  
یه دفه میخاستم برم جایی،رسیدم دم خیابون ومنتظر تاکسی شدم،یکم اونطرف تر یه پسر بچه با مامانش وایساده ...

خوشم اومد خیلی ریلکس سوار شدی تازه جلو هم سوارشدی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز