چندوقت پیش رفته بودیم تالارعروسی.
وسط عروسی نمیدونم چجوری یه زنه اومده بود گدایی
بزوربیرونش کردن
اخرشم گفت خواهرای عروس کجانشستن ببینمشون؟ 😕😕
خندم گرفت باحال بود😂
یه عروسی ام واسه اینکه گناه نشه اهنگ نداشتن یه خانومه اومده بود میخوندبقیه دست میزدن :میرقصیدن.؛....
متن آهنگش:
یابن الحسن بگوکجاااایییی
یابن الحسن بگوکجاییی 😆😃 و...قرمیدادن
بخدامرده بودیم ازخنده.داشتن اون وسط میلزوندن
ماام دیگه طاقت نیاوردیم دیدیم همه بااخم نگامون میکنن اومدیم بیرون.تایه هفته سوژمون بود.به هم میگفتیم میخونم برقصید:یابن الحسن بگوکجاییی بعدمیلزوندیم
هیچی رفته بودیم یه جا عروسی که موقع شام صندلی نداشتن باید ایستاده غذا میخوردیم😑
ما یه عروسی رفتیم، عروس عین بختک افتاده بود رو میوه و شیرینی. د بخور.
فامیلاشم با تیشرت اومده بودن. گویا لباس شب تو اون منطقه اختراع نشده بود هنوز!!!!
عروسی خودم
من یه بار گفتم داشتم ترور می شدم اینجا
عروسی خودم
عروسی همسایمون افتضاح بود
مسخره نمیکنم منم یه هروسی رفتم عروس کامل ارایش داشت و کفش قهوه ای ورنی پاش بود خیلی هم کثیف بود کفشاش😑😑😑 اهنگ هم نزاشتن یا علی مولا میخوندن😁😁
شب حنای داداشم 😐
چندوقت پیشاعروسی بودیم عروس خیلی ازدامادگنده تربود اول ک دوساعت خندیدم ب تانگو رقصیدنشون بعدش اخر رقص داماد اومد عروسو بچرخونه زورش نرسید عقب عقب رفت خورد ب باند ترکیده بودیم یعنیا
ما رفتیم ی باغ داغون مثلا عروسی قاطی فکرکن فامیلای داماد لختی اون وسط فامیلای عروس باشال و مانتو اون وسط ی سری هم باچادز نشسته
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
