فقط اومدم یه چیزی بگم چون دلم از دست مادرشوهرم پره .زنگ زده خونه ما میگه حالت چطوره منم از روی صمیمیت گفتم خوبم فقط یه ذره حوصله ام سر رفته فکر میکنید چی جواب شنیدم ایشون فرمودند که چه جالب هفته پیش که به ...(اسم شوهرمو گفت) زنگ زدم اونم گفت که حوصله اش سر رفته منم بهش گفتم برو خیابون با یه دختر جدید آشنا شو یه کم روحیه ات عوض بشه البته سعی کن این یکی با نسترن فرق داشته باشه مثلا چاق باشه که تنوع ایجاد کرده باشی .....فکر میکنید قیافه من چه جوری شد بعد از شنیدن این حرف ؟
ولی هیچی بهش نگفتم فقط گفتم خداحافظ