سلام
دو تا جاری من و خواهر شوهرم همسایه مادر شوهرم هستن
هر وقت میریم خونه مادر شوهر همشون میان اونجاچون با خونه خودم فاصله داره یه صب تا شب میمونیم البته صب تا نصف شب
همش حرفای بیخود میزنن الکی میخندن کلافه میشم کل هفتم خراب میشه
بالاخره چند تا جاری تند تند همو ببینن اختلاف پیش میاد
کوچیکه که الکی قهر کرده با من که چرا جشن دندونی بچم نیومد به خودم هم اصلا چیزی نگفتا
به این و اون گفت
من شاغلم وقت نکردم برم
دقیقاااااا.. منم هروقت میرم اونجا اونام هستن.. اه
من ک همش میبینم اهمیت نده
من خداروشکر ندارم و نخواهم داشت
خیلی باهاشون قاطی نشو. خودتو با یچیزی سرگرم کن
خیلی خسته شدم ازین رفت و امدها
دوست دارم وقتی میرم فقط مادر شوهرم رو ببینم
نه جاریا و خواهر شوهرو شوهرش و حتی عروس خواهر شوهر
سر این موضوع خیلی با شوهرم دعوا کردیم ولی فایده نداره قانع نمیشه میگه مامانمه
از شوهر کینه به دل گرفتم
اصلا منو نمیبینه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
