فکر میکردم دوستم داره سه سال توی این رابطه همه چیز رو به جون خریدم تمام مخالفتها رو تمام طعنه ها کنایه ها رو ...
حالا خیلی راحت بهم میگه نمخوامت برو ، من بعد از مادرم نه تو رو میخوام نه کس دیگه ای رو (مادرش سرطان داره الانم حالش خوب نیست ) انگار تقصیر منه مادرش مریضه.....
میگه برو ازدواج کن من دیگه نمیخوامت . حالم خیلی بده