2737
2739
سلام...ظهرتون بخیر..نمیدونم حوصله خوندن تاپیک قبلی رو دارید یا نه..براتون هم میزارمش هم یه مختصر مینویسم...کمک کنید...
برادر شوهرم با خواهرم دوست بودن..من تازه فهمیدم...ظاهرا واسه ازدواج میخوان..حالا مامانش اینا پاشونو کردن تو یه کفش که خواهرشو نمیخوایم...کلی دعوا...اینا اشتیم..( البته اصلا اصلا به من رو آور نکردن...) همش زنگ به شوشو....مخالفت...دعوااااااا
من امروز با برادر شوشو حرف زدم...اونم میگه یا خواهر شما یا هیچکس....
ولی مامانش اینااا همش دارن پشت خواهرم به دروغ حرف میزنن...و بد میگن....اینا رو به برادرش گفتم ولی میگه هرکی هرچی میگه بگو بیاد به خودم بگه...بهش میگم مامانت اینا میخوان زنگ بزنن به بابام و بگن دخترت خودشو چسبونده به پسر ماااا...میگه نمیگن...من نمیزارم..حرف زیاد میزنن اونااا....
ولی من نگرانم..اگه اونا عصبی بشن هر کاری میکنن...زندگی منم تو خطره..دیگه اعصاب ندارم...از طرفی بهم بر میخوره پشت خانوادم حرف میزنن...
کمککککک
www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=264202&PageNumber=1
الهی ان ده که آن به
اگه خانواده شوهرت راضی نیستن خواهرتو منصرف کن....چون بعدا تو زندگیش مشکل بوجود میارن.....تجربه زندگیمو بهت گفتم....
زندگیم الان بین دو بیت گیر کرده ، نمی دونم چکار کنم! یکی میگه : برخیز و مخور غم جهان گذران ...تا پا میشم میگه : بنشین و دمی به شادمانی گذران .... فعلا نیم خیز موندم تا تکلیفم تو بیت بعدی مشخص بشه

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

نه اصلا راضی نیستن...ولی خواهر منم حاضر نیست کوتاه بیاد...2 ساله که همو میخوان..من تازه فهمیدم...نمیدونم چه کار کنم..دلیلی مخالفتشونم نمیدونم...همش حرف بد میزنن پشت خواهرم..
الهی ان ده که آن به
2728
منو شوهرم همدیگرو میخواستیم..ولی خانواده همسرم مخالف بودن..شوهر منم نظرش عوض نشد و ما ازدواج کردیم...ولی خب خیلی اذیتم کردن....الانم که دوریم اذیتاشون میرسه...به خواهرت بگو اشتباهه کارش
زندگیم الان بین دو بیت گیر کرده ، نمی دونم چکار کنم! یکی میگه : برخیز و مخور غم جهان گذران ...تا پا میشم میگه : بنشین و دمی به شادمانی گذران .... فعلا نیم خیز موندم تا تکلیفم تو بیت بعدی مشخص بشه
نرگش جون خواهر من خیلی لجبازه..کار خودشو میکنه...و تا میخوام باهاش بحرفم میگه هرچی هست برید به اون بگید..من درس دارم مزاحم نشید...
شقایق جون منم میدونم ممکنه خیلی اذیتش کنن...الان منم خیلی راحت نیستم از دستشون...هم با من خوب نیستن..هم دارن پشت سر اون و خونوادم حرف میزنن...
الهی ان ده که آن به
ولی امروز هم که با برادر شوهرم حرفیدم..خیلی ریلکس بود و میگفت خونوادم الان عصبی هستن همه چی میگن...یه مدت دیگه آروم میشن...ولی فکر نکنم آروم بشن..از این نگرانم که برن به بابام بگن ما دخترتون رو نمیخوایم خودشو چسبونده به پسر ماااااااا
الهی ان ده که آن به
2740
تو خانواده ما بیشتر ازدواج ها فامیلیه حتی شوهر من و شوهر خواهرم و زن داداشم فامیل خیلی نزدیکن البته معمولا قبل از این ازدواج ها مخالفت هایی هست ولی کم کم پدر و مادرها کوتاه میان

از دیگران شکایت نمی کنم بلکه خودم را تغییر می دهم ، چرا که کفش پوشیدن راحتتر از فرش کردن دنیاست 

به نظر من اصلا درست نیست دوتا خواهر عروس یه خونه بشن. خانواده شوهرم میخواستن خواهرم رو برای پسر خواهر شوهرم خواستگاری کنن. خیلی محکم گفتم خواهرم یکی دیگه رو دوست داره و اصلا نذاشتم به گوش خواهرم برسه. قضیه شما فرق داره و به نظر من دیگه نمیشه کاریش کرد.
این وسط فقط کسانی که مخالفت میکنن ضایع میشن و به قول پریسا جون شما خودتو ناراحت نکن و بی تفاوت باش. هر کسی مسئول خودشه و به خودش مربوطه. از اول باید فکر اینجور چیزارو میکردید و جلوگیری کردن الان بی فایدست... البته اگه واقعا عاشق هم شدند
شخصیتم را با برخوردم اشتباه نگیر.
شخصیتم آن چیزیست که هستم و برخوردم بستگی به آن چیزی دارد که تو هستی!!
ما که پشیمونیم.هم خانواده شوهرم هم خانواده خودم.همش به خاطر بچه بازیای خودشون بوده.نمیشه خودتو کنار بکشی بخوای هم مجبور میشی.
ما از بعد این وصلت رابطه هامون کمررنگ تر شده.طوری که من هر کار میکنم خواهرم ناراحت میشه مامانم ناراحت میشه توقع دارن اینا که مشکل دارن من کم محلی کنم .که نمیشه مادرشوهرم اینا خیلی خوبن.من که راضیم.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز