بهم يه مأموريت كاري ٦ ماهه پيشنهاد شده كه ٥ روز در هفته بايد از خونه دور باشم ولي آخر هفته ها برميگردم خونه.يه موقعيت شغلي خوب با درآمد خوب.
همسرم هم تصميم گيري و به عهده ي خودم گذاشته اما شديدا وابسته ست و در اقدام بوديم برأي بارداري كه با وجود اين قضيه يه كم عقب ميوفته ولي بچه دار شدن أصلا الويت هر دومون نيست.
من خودم تصميم گرفتم كه أين موقعيت و قبول كنم و برم چون هميشه از اين فرصتها نيست و اينكه همسرم و خيلي دوست دارم و باور دارم كه اون هم خيلي دوستم داره ولي حس ميكنم اگه به خاطر دلتنگي و وابستگي از اين موقعيت بگذرم آدم ضعيفي هستم و احساسي تصميم گرفتم و من و همسرم كنار هم بايد به كمك كنيم كه أين ٦ تموم بشه. دوست دارم بدونم اگه جاي من بوديد چه تصميمي ميگرفتيد.