2733
2734
عنوان

تور و خدا کمک.....به همفکریتون احتیاج دارم....خواهرم...

| مشاهده متن کامل بحث + 4103 بازدید | 101 پست
نسرین جون..برام بیشتر از تجربت بگو...به خدا خیلی نگرانم...درکم میکنی؟؟؟
اصلا نمیدونم وقتی مامان و باباش رو دیدم چه عکس العملی نشون بدم؟؟؟ اونا دیگه الان میدونن که من امروز فهمیدم...اصلا خجالت میکشم باهاشون رو در رو بشم....چکار کنم؟؟
الهی ان ده که آن به


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مشکل ما این بود که شوهرخواهرم زودتر از ما به پدرم گفت

واقعا همه چی بهم ریخته بود بابام شدیذا مخالف بود

کلا نظر همه این بود از یه خانواده نباید دوتا دختر برد. ولی تو این وسط خواهرم کاملا خودشو کشید کنار

سارا جون بالاخره همه چی درست میشه فقط باید صبر کنی.یه زمانی کار من و خواهرم فقط زخم زبون و حرف شنیدن و گریه بود

2731
حتما همدیگرو دوست دارن دوتا جون که عاشق همدیگه هستن اصلا نباید پا پس بکشن تو هم سکوت کن براشون دعا کن درست بشه نمیدونی جاری غریبه داشتن چقدر سخته همون بهتر که خواهرت باشه جاریت درضمن اگه نشه خوهرت یه عمر چشمش دنبال برادر شوهرته گناه داره به خدا اونا شاید یه مدت مخالفت کنن برادر شوهرت از پسشون بر بیاد این روزا رو خیلی ها داشتن ایشالا بهم برسن دوست بودن که گناه نیست منم با شوهرم 7 سال دوست بودیم عاشق هم بودیم و هستیم خیلی شیرینه ازدواج با دوستی و عشق
کمی زمان بگذره..همه به خودشون مسلط میشن....خیلی احساسی نشو...حال اوناهم خیلی بد نیست.....یکی داره جو می ده....اینکه بشه از کانال تو ..این ازدواج سر نگیره..یا حتی بگیره به نفع تو نیست....اثبات اینکه تو در جریان نبودی اینکه...بگی این مشکل و بدون تو حل کنن....تو هرچی بخواهی اوضاع سر وسامون بدی...بر علیه استفاده میشه........پسر ودختر...خودشون باید شرایط در نطر بگیرن..خواهرت..باید خودشو موضوع به مادرت بگه....به همه بفهمون...این ماجرا ربطی به شما داره...پس فردا که عروسی سر گرفت..سر هر ماجرایی نیان سراغ تو....البته باید روی احساسات زنانه و خواهرانت پا بزاری....بهتره..امروز که احساسی هستی تصمیمی نگیری.
تاپیک دکتر هلاکویی و تعلیم و تربیت کودکان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1018272&PageNumber=1
مخالفتشون برای چیه خوب اگر شما رودوست دارن مشکلی نباید داشته باشن
اخه برای چی مخالف هستن
دلیلش چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جمعه روز ایرانی اواره و زیر اوار ماندست ....ایرانی روز قدس نداردتا وقتیکه هموطنش آواره ست
نمیدونم والا....موندم..و حسابی گیجم....
به خواهرم گفتم خودش زودتر به بابا بگه که از زبون اونا نشنوه....اینجوری بهتره؟؟ به نظرتون؟؟؟
بابای من خیلی حساسه...خیلی هم زود ناراحت میشه...نمیدونم اگه بفهمه اونا ناراحتن..چکار کنه....
الهی ان ده که آن به
بخدا واقعا درکت میکنم

یه شب شوهر خواهرم زنگ زد گفت مادرمو بردیم بیمارستان حالش بد شده به خاطر خواهرت

داشتیم سکته میکردیم ولی شوهرم اصلا کوتاه نیومد گفت آسمون بیاد زمین من اینو میخوام

برو با برادر شوهرت صحبت کن ببین واقعا دوسش داره قصدش ازدواجه؟ به پای همه چی وایمیسه یا نه

باور کن توی یه سال آبها از آسیاب افتاد. الان انقده همه با هم خوبیم اگه خواهرت جاریت بشه خیلی خوبه

ما یه جاری دیگه هم داریم خیلی پرویه







مگه چه اشکالی داره؟
ازتو بدی دیدن یا تو ازشون بد دیدی
من هم یه عمه دارم دوتا عروساش با هم جاری هستن مشکلی هم نیست
به نظر من تو حرف نسرین رو گوش بده و خودتو بکش کنار
البته اگه اطمینان داری برادر شوهرت مرد خوبیه
آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگری از بالا نگاه کند، و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند...
بله..فکر می کنم..خواهرت خودش..اوضاع و جلو ببره بهتره..اونوقت...واقع بینانه تر با قضیه بر خورد می کنه...خیلی غصه اپدرشوهر مادرشوهرتو رو نخور......من فکر کنم.. کمی صبر کنی...بهتره..زود تصمیم نگیر...الان خیلی احساسی شدی..
تاپیک دکتر هلاکویی و تعلیم و تربیت کودکان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1018272&PageNumber=1
اصلا نمیدونم چه جوری باهاشون رو در رو بشم...دلیل اصلی مخالفتشون رو نمیدونم...
اونا همیشه از خونواده من تعریف میکردن..
میگن درست نیست از یه خونواده 2 تا دختر بگیرن...دلم نمیخواد اینجوری با خواهرم برخورد کنن...خواهرم هزار تا خواستگار داره...خانم وکیل واسه خودش....
الهی ان ده که آن به
ره الان خیلی داغونم....باشه سعی میکنم خودمو بکشم کنار....ولی نگران آینده و بابای خودم هستم..که اگه بشنوه چی میشه...خدایاا خودت کمک کن....بچه باز هم کمک کنید...به دلداریهاتون احتیاج دارم...داشتم میترکیدم....خوب که اینجا هست با دوستای خوبی مثل شماا....وگرنه با کی میتونستم دردودل کنم....
الهی ان ده که آن به
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز