2737
2739
سلام..نماز روزه هاتون قبول..وای اینقدر فکرم مشغوله که نمیدونم چه جوری بگم.....اه
خدایا خودت کمک کن.....
بچه ها کمکم میکنید؟؟؟؟...امروز فهمیدم که خواهرم با برادر شوهرم با هم دوست هستن...البته به قصد ازدواج ( اینطور که شنیدم)...2 سال با هم بودن...ولی من حالا فهمیدم...اعصابم حسابی بهم ریخته...برادر شوشو به خونوادش گفته که خواهر منو میخواد...اونا هم حسابی قاطی کردن...دعوای بدی شده...رضایت ندادن....با شوشو صحبت کردن که با خواهر من حرف بزنه که پاشو از زندگی پسرشون بکشه بیرون.....خواهرش هم حسابی قاط زده....تا حدی که خواسته با بابام صحبت کنه...و دعوا راه بندازه....حالا من این وسط نمیدونم چکار کنم...اعصابم خورده...تور رو خدا بیاین...
الهی ان ده که آن به

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
با خواهرت صحبت کن ، بگو اینا نمیخوانت یعنی خانوادش با ازدواجتون مخالفن و اگه بخوای باهاشون وصلت کنی خوشبخت

که نمیشی هیچ ، زندگی منم از هم میپاچه
خداااااااااااا جووووووووونم شکررررررررررت بخاطر دخمل سالم و سلامتی که بهم دادی:))
نه مهرگان جون...شوشو با خواهرم حرف بزنه...
آخه راضی نیستن....
ستایش جون گفتم بهش که راضی نیستن...ولی میگه ما ایران نمیمونیم..میریم از اینجا...
گریههههههه
الهی ان ده که آن به
2740
نه مهرگان جون...شوشو با خواهرم حرف بزنه...
آخه راضی نیستن....
ستایش جون گفتم بهش که راضی نیستن...ولی میگه ما ایران نمیمونیم..میریم از اینجا...
گریههههههه
الهی ان ده که آن به
مگه خواهرت چشه؟
نبودنِ تو فقط نبودن تو نیست، نبودنِ خیلی چیزهاست...کلاه روی سرمان نمی ایستد! شعر نمیچسبد...پول در جیب مان دوام نمی آورد! نمک از نان رفته!!! خنکی از آب.......ما بی تو فقیر شده ایم مادر💔
ببین سارا جون خواهرت الان تو شرایطی هست که عشق چشماش رو کور کرده ، و مسلماً نمیاد از عشقش بخاطر خواهرش

بگذره ، بهتره که خانواده همسرت با پسرشون صحبت کنن که پسره یکجوری بی خیال خواهرت بشه ،
خداااااااااااا جووووووووونم شکررررررررررت بخاطر دخمل سالم و سلامتی که بهم دادی:))
خودمم هم از این چیزاش میترسم...اوضاع تو خونه مامان شوشو خیلی خرابه....مامان و باباش حسابی ریختن به هم...
بدبختی اینه که بابای من اصلا در جریان نیست..که دخترش با برادر شوهر من دوسته...این قضیه خیلی بده....هم واسه اون..هم واسه من...آخه اونا رو خونواده من یه حساب دیگه باز کرده بودن...حالا چه خاکی تو سرم بریزم...نباید بابام چیزی بدونه....از طرفی هم میترسم خواهر شوشوی فضول زنگ بزنه به بابام و هرچی از دهنش بیرون بیاد بگه....خدایااااااااااا
الهی ان ده که آن به
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز