خواهر توی سی سالگی فوت کرد با یه دختر سه ساله که خیلی سختی کشید شاهد خون بالا آوردن مامانش و با آمبولانس رفتن وقت و بی وقتش بود شاهد دست های کبود از آنژیوکت همیشگی و خون گرفتن های مکرر و دردها و بی تابی های بعد شیمی درمانی مامان خوشگلشو میدید که حال نداره و دل خوش بود که براش قصه میخونه تنها کاری که ازش بر میومد همین بود
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
شوهر خواهرم شوهر خوبی نبود اما بچه اش رو دوست داشت خواهرمو اذیت میکرد زن صیغه میکرد کتکش میزد و تحت تاثیر خانواده اش بود معتاد شد که خواهرم با بدبختی ترکش داد میخواست طلاق بگیره که باردار شد بعدم درگیر سرطات خواهرم اون زمان خونه مادرشوهرش زندگی میکرد هنوزم همونجاست شوهرش در کل تو عمر کوتاهش خیر ندید ما هم دامادمون رو واسه همین چیزاش دوست نداشتیم
وقتی پر کشید عروسک قشنگش سه ساله بود باباش دوسش داشت و به ما نمیداد چند وقت خونه ما بود چند وقت اونجا تا اینکه دو یال بعد فوتش دامادمون رسما ازدواج کرد با یه خانوم مطلقه که خودش یه پسر داشت
پسرش هم توی شهر دیگه پیش پدر خودش بود بعد از ازدواج دیگه نذاشت بیاد خونه ما میگفت هوایی میشه ما ولی میرفتیم میدیدمش واسه گردش و ناهار بیرون میبردیمش و براش کفش و لباس اسباب بازی میخریدیم
اما بعد از چند وقت دیگه خریدامونو نمیبرد خونه میگفت اون خانوم میندازه سطل آشغال و اجازه نمیده استفاده کنه البته ما اصلا داخل خونه نمیرفتیم و از قبل با دامادمون هماهنگ میکردیم که میریم دنبالش و مزاحمتی واسه اون خانم نداشتیم
یه مدت که گذشت دیگه دامادمون بهانه میاورد و میگفت نیستن و... تا اینکه از یه واسطه شنیدم اون خانم گفته اگر بیان بچه رو ببرن زنگ میزنم و پلیس و این حرفا ما نترسیدیم چون کار خلاف نمیکردیم فقط چون متوجه شدیم مخالفه ترسیدیم بچه رو اذیت کنه و تلافی سرش دربیاره واسه همین دیگه نرفتیم فقط دورا دور حالشو میپرسیدیم
تا اینکه چند وقت پیش مامان و بابام تو خیابون اتفاقی دیدن خواهرزاده ام رو بعد چندسال اونم گفته بود شماره نمیشناسم الان حدود دوازده سالشه ما از وقتی مدرسه رفت ندیدیمش مگه میشه نشناسه؟ مامان گفت ناراحت بوده فکر کرده ما ولش کردیم که اینطوری گفته خیلی دل پدرومادرم شکست
بالاخره منم آنلاین شاپ خودمو تاسیس کردم 🥳👏کلی لباس فوق ناز واسه کوچولوها دارم آیدی پیجمم اینه :happy.child.iran بچها فالوم کنین هر روز پست جدید میذارم 🇮🇷😘🤗پسر خوشگلمو 😍که در بالا مشاهده میفرمایید از اولین ثانیههای زندگیش تا بحال همینطور چشم بازه این پسره،نمیخوابه که😩بس که شیطونکه