2733
2734
عنوان

شما بودین چیکار میکردین؟

1566 بازدید | 111 پست

سلام. من یه مشکلی دارم خواهرزاده م تهران دانشگاه میره ولی نه خونه گرفته نه خوابگاه میاد میمونه خونه من در عین حال فامیل شوهرمم هست. بعد شوهرم مخالف اینه که اون بیاد خونه ما بمونه و کلا معذبه و هر وقت میفهمه قراره بیاد عصبانی میشه. چون هم خیلی راحت لباس باز میپوشه جلو شوهرم و هم بی ادبی میکنه بهش. الان خواهرزاده م فردا میاد که بره برا یه قرار کاری که اگه جور شد چون جایی برا موندن نداره باید بیاد اینجا که شوهرم شدیدا مخالفه. میگه قبل ثبت نام اول شرایطشو میسنجید بعد ثبت نام من معذب باشم تو خونه خودم که  اون میخواد درس بخونه. من این موضوع رو دو سه بار هم به خواهرم گفتم که شوهرم مخالفه ولی انگار نه انگار. الان این وسط ما دعوامون میشه و من اعصابم خرد و کلی استرس میکشم. حق رو هم به شوهرم میدم چون تو اقدام برا بارداری هم هستیم.. و باید مرتب رابطه داشته باشیم که با حضور مهمون تو خونه کوچیکمون امکان نداره. شما بودین چیکار میکردین؟ لطفا راهنمایی کنید الان از استرس فردا خوابم نمیبره😣

هر روز مهمون دعوت کن نتونه درس بخونه

دستشو بگیر ببر خوابگاه با هم مراحلشو انجام بدین

به شوهرت بگو با فامیلش مطرح کنه توپو بنداز تو زمین اون..

من خودم اگه بودم در رو باز نمی کردم حتی اگه بفهمه خونه ام ..با یکبار می فهمه هرکی باشه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

همسرت حق داره. به خواهرت زنگ بزن خیلی رک و قاطع بگو شرمنده نمی تونم فردا میزبان دخترت باشم یه فکری براش بکن (حتی به قیمت ناراحت شدن خواهرت)

با این شرایطی  که توصیف کردی، زندگی مشترکت توی اولویته قطعا

نفوس حق النفس میدهند...
عزیزم خیلی راحت ب خواهرت بگو دوباره.. بگو آبجی شوهرم مخالفه.. منم خوشم نمیاد کسی تو خونمون باشه ک جل ...

قبلا دو بار گفتم. حتی میاد عصرا با دوستاش میره بیرون شب ۱۲میاد سر این هم درگیر شدیم با شوهرم به مامانشم گفتم  اصلا اهمیت نمیدن میترسم سر این موضوع زندگیم بپاشه. ۶ساله ازدواج کردم

اخي عزيزم ناراحت نباش چرا خابت نبرده خاهري ☹️☹️ تو ك زورت بع اونا نميرسه بع شوهرت بگو خودت ميبيني بهشون چنبار گفتم بگو اونم يكم درك كنه و اينقد رو موضوع حساس نشه . خدايي فك كن بچه خودته وقتي جايي واسه موندن نداره چيكاركنه اخه ؟ ديگه ي غلطي كرده ديگه . ب شوهرت بگو ناراحتي از اين موضوع و نخابيدي و يكم دركت كنه بگو خاله اي وظيفه داري مسعوليت داري. 

مهم نيس كه ما زشتيم، زشت اينه ك مهم نيستيم 😟
همسرت حق داره. به خواهرت زنگ بزن خیلی رک و قاطع بگو شرمنده نمی تونم فردا میزبان دخترت باشم یه فکری ب ...

با یه شب دو شب مشکل ندارم تحمل میکنم ولی میخواد بیاد بمونه اینجا کار کنه😣😣

چقدرسخت.وقتی تواقدامی بایدتوارامش کامل باشی.حتی یکی ازاشناهامون برای اقدام بچه دومش بچه اش روسه روزگذاشت خونه مامانش تاباارامش کامل اقدام کنند.چون استرس بدهست.بایدرک باخواهرت حرف بزنی وبگی میخوای بارداربشی حتمادرک میکنه

خانومی.. زندگی مشترکت خیلی مهم تره.. اصلا حرص نخور ناراحتی هم نکن.. ب آقات بگو ک ب شوهر خواهرت بگه..  اخه یعنی چی.. ادم میخواد دوتا حرف با شوهرش بزنه.. بوسی ..چیزی.. اونجوری ک نمیشه.. 

نذار زندگیت سر این قضیه بپیچه بهم.. ب خواهرت بگو زندگیم داره خراب میشه و شوهرم معذبه و من نمیتونم بچه تو توی خونم نگه دارم  ببخشید.همینجوری بگو

اخي عزيزم ناراحت نباش چرا خابت نبرده خاهري ☹️☹️ تو ك زورت بع اونا نميرسه بع شوهرت بگو خودت ميبيني به ...

وقتی میگم میگه طور با هواپیما رفت امد میکنه کیف ۵۰۰تومنی میخره  یه لباسو دوبار نمیبینم تو تنشون ولی پول برا خوابگاه نداره😣😣😣😣😥

واای خدا میمونه خونه ی شما؟؟؟کلا؟؟ینی چی عزیزم زنگ بزن یه باردیگه نه غیرمستقیم بلکه کاملاااهم مستقیم به خواهرت بگو همین روزا به فکرخوابگاه یا خونه واسه دخترت باش منم بلاخره نمیتونم باخواهرزادم زندگی کنم که منم حریم شخصی دارم شوهرمم معذبه مهمون یه روز دکروز نه همیشه که

اگه جدی نگرفت به شوهرخواهرت بگو ایندفه

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687