امروز نوزده هفته وسه روزمونه مامانی ، ولی من دوس دارم به همه بگم بیست هفته ام ، خوشگل من ضربه هات هر روز واضح تر میشن الان یکیشو قشنگ زیر دستم حس کردم فک کنم زانو زدی 😅
عاشقتم ، کاش هیچ وقت یادم نره این روزارو کاش توام یادت میموند ولی میدونم نمیشه
کاش یادم نره تو توی وجودم بودی کاش یادم نره سلول سلولتو با بدن خودم شکل دادم
کاش حسی که بهت دارم رو یادم نره
کاش بتونم مادر خوبی برات بشم کاش هیچ وقت بی منطقی و عصبانیت بیدلیل و خارج از کنترل ازم نبینی
دستم بشکنه زبونم لال شه قبلش اگه قرار باشه اینطور بشه
من چطوری تورو بدنیا بیارم وقتی اینهمه جات پیشم خوبه
کاش یادمون نمیرفت چقد یه زمانی نزدیک بودیم مثل دوتا روح در یک بدن
ای کاش خاطره ی این روزها یه جایی اون بالا ها توی مغزم ثبت بشه فراموش نکنم حتی وقتی گریه کردی زیاد
یا به هم ریختی همه جارو
یا بی ادبی کردی
یا گستاخی
یادم بمونه تو از منی تو نفس منی عمره منی
کاش یادم نره هیچوقت یادم نره